فرهنگ و هنر

زنی ترک‌زبان که روی فارسی غیرت دارد

او زنی اهل خوی و آذربایجان است، اصرار دارد ترکی را خوب بلد است، اما فارسی را دوست دارد و جانش را فدای آن کرده است.

به گزارش سلام آنلاین، 21 آذرماه سالروز تولد ژاله آموزگار است. زنی اهل آذربایجان که زندگی خود را وقف زبان های ایرانی و ایرانی باستان کرد. او خود را اهل شهر خوی می داند و ابتدا خود را ایرانی و سپس آذربایجانی معرفی می کرد و در جلسات همیشه می گفت که ترکی را خوب صحبت می کنم اما فارسی را دوست دارم و هر دو را مولی فارسی می دانستم. همه ما.

از خوی تا سوربن فرانسه

ژاله آموزگار درباره تولد و تحصیل و تدریس در دانشگاه می گوید: پدرم تبریزی و مادرم تهرانی است. اما به خاطر کار پدرم در سال 1318 در خوی به دنیا آمدم. پدرم مدیر دبیرستان دختری بود که بعدها با او درس خواندم. کودکی خوبی را با آرامش و عشق سپری کردم. شاید بزرگترین خوشحالی من این باشد که در خانواده ای فرهنگی به دنیا آمدم و پدر و مادرم همین امکانات آموزشی و تحصیلی را برای من و برادرم فراهم کردند. بخشی از دوران دبیرستان را در خوی گذراندم و پس از فارغ التحصیلی در سال پنجم دبیرستان در رشته علوم در دبیرستان ایراندخت خوی و سال ششم ادبیات از دبیرستان ایراندخت تبریز، وارد دبیرستان شدم. . ادبیات و مردم شناسی دانشگاه تبریز برای ادامه تحصیل. وقتی برای ادامه تحصیل به تبریز آمدم، پدر و مادرم هنوز احساساتی بودند و من در خانه عمویم حسین امید، شاعر و دانشمند آذربایجانی ماندم.

پس از کسب رتبه اول ادبیات فارسی در دانشکده ادبیات تبریز، بورسیه تحصیلی دریافت کردم. در آن زمان برای کسانی که رتبه اول دانشجویان را کسب می کردند، بورسیه تحصیلی توزیع می شد. من از این تغییر استفاده نکردم. چون خانواده من سنتی هستند و نمی خواهند من به تنهایی دور بروم. در این جیرودار با یکی از همکلاسی های دانشگاهم ازدواج کردم. اندکی پس از درگذشت دکتر پرویز خانلری، وزیر فرهنگ وقت با صدور اطلاعیه ای مبنی بر اینکه اولین دانشجویانی که از بورسیه خود استفاده نکردند می توانند مجددا شکایت کنند. من و همسرم در آن زمان هر دو معلم بودیم. اقدامات لازم انجام شد و مقدمات سفر به فرانسه فراهم شد و من به همراه همسر و دخترم عازم پاریس شدم. من در دانشگاه سوربن ثبت نام کردم و درس خواندم. طبق سیستم آموزشی فرانسه، دانشجویان دکترا باید بلافاصله یک مدیر انتخاب کنند. شانس با من یار بود و با دومنا شروع به همکاری کردم. استاد بزرگی که همیشه به خاطر آموخته هایم از ایشان مدیون او بوده ام. نه تنها از آموختن علم خود به یاد می آورم، بلکه مشکلات افرادی را که به طور غیرمستقیم از او آموخته ام نیز به یاد دارم. پایان نامه دکتری خود را با موضوع «ادبیات زرتشتی به زبان فارسی» نزد این استاد به پایان رساندم.

در پاریس فضای کتابخانه ای فراوانی برای تهیه و نوشتن جملاتم داشتم و حتی امکان استفاده از تمام نسخه های خطی به راحتی در اختیارم بود و بیشتر بعدازظهرها در سالن نسخه های خطی کتابخانه ملی پاریس کار می کردم. بالاخره در سال 1347 توانستم از دکتری خود دفاع کنم. سرپرست من پروفسور دومنش و مشاور من پروفسور لازار و پروفسور اوبن هستند. روزهای دفاع از پایان نامه ام را هرگز فراموش نمی کنم. برای من روز باشکوهی بود. همه دوستان ایرانی و فرانسوی من در جلسه حضور داشتند. اجازه دهید پایان نامه من توسط طبقه بالا قبول شود. بعد از گرفتن دکترا به ایران برگشتم. در آن زمان دانشجویانی که به خارج از کشور رفته بودند به ایران بازگشتند. از وزارت آموزش و پرورش به بنیاد فرهنگ منتقل شدم و در آنجا مشغول به کار شدم.

در آن زمان زنده‌یاد ناتال خانلری مدیریت آنجا را بر عهده داشت و فضای مناسبی برای تحقیقات مفیدی که ثمره لغت نامه پهلوی بود و کتاب‌های مفیدی که در مدت کوتاهی بیرون آمد فراهم شد.

در سال 1349 وارد دانشکده دانشگاه تهران شدم و به عنوان استادیار در گروه فرهنگ و زبان های کلاسیک دانشکده ادبیات دانشگاه تهران مشغول به کار شدم. با مدرک لیسانس در رشته علوم طبیعی فارغ التحصیل شدم و با بالاترین رتبه استادی در سال 1384 بازنشسته شدم. به نظرم من سالها با عشق و سخت کوشی کار کردم و هیچ وقت خسته نشدم و تمام تلاشم این است که یک استاد خوب باشم و با شاگردانم ارتباط خوبی برقرار کنم و دانشم را افزایش دهم. می تواند ضمن تدریس و خدمتگزار واقعی یک فرهنگ غنی، لطفا این سرزمین باشد.

در این مورد بیشتر بخوانید:

من آذری هستم اما غیرت فارسی دارم

خیانت به عقل زبان فارسی

او تاکید کرد که زبان فارسی حالت «غیور» دارد و معتقد است که ما زبانی غنی داریم که قادر به بیان انواع اندیشه هاست. و یکی از دلایل این اعتقاد وجود کتابهای فلسفی مانند دینکرد است. اما در میان آثار پهلوی معتقد بود که دانشمندان همه اعصار، چه در قرن معاصر و چه قرن سوم، به زبان فارسی خیانت کرده اند.

معلم این مفهوم را توضیح می دهد: همانطور که امروز برخی از مربیان می گویند، ما نمی توانیم فارسی را در مورد کلمات لاتین کلمات فلسفی به کار ببریم، زیرا زبان کافی نیست و آنها به سرعت همان کلمه لاتین را در متن فارسی وارد می کنند. همین کار را روشنفکران قرن سوم انجام دادند و هجری چهارم را نیز انجام دادند. در روایت، کار خود را ساده می کنند و بدون توجه به زبان فارسی، عربی را در متون فارسی به کار می برند.

در اوایل اسلام، همزمان با توسعه زبان دری، زبان علما، کار مدرسین و روحانیون وجود داشت و زبان علمی پیمان در ترجمه های اولیه پس از اسلام شناخته شده بود. فعال در بدنه این جنبش، شاید از زبان علمی اطلاع چندانی نداشته باشند. چون مردم عادی هستند، به ناچار متن هایی مانند دینکرد را می خوانند که مملو از واژه های فلسفی در زبان پهلوی است. در نتیجه زبان فارسی به تدریج اصطلاحات علمی و فلسفی خود را فراموش کرد و این اصطلاحات فلسفی در سیر تحول زبان آن دوره قرار نگرفت. مترجمان و نویسندگان ناگزیر دست به دامن واژگان فرهنگ های موجود می شدند و به جای فارسی از واژه های عربی استفاده می کردند. در حالی که واضح است که این کلمات قبل از عربی در زبان ما وجود دارد و نیازی به وام گرفتن از عربی ندارد. در روایت در عین حال، زبان این قدرت را دارد که برای هر کلمه ای «برابر» داشته باشد و پس از این نیز همچنان وجود دارد و خواهد داشت. اما این زبان را باید زنده نگه داشت و پرورش داد و در متن گنجاند و این گونه عمل کرد تا زبان ما برای ما جا بیفتد و عادی شود.. زمانی که سخت‌ترین واژه‌های فلسفی را می‌توان به زبان پهلوی نوشت، طبیعتاً همین واژه‌ها در زبان فارسی امروز نیز شکل می‌گیرد. چون زبان فارسی تکامل یافته پهلوی بود، کلمات آن علما از آن حذف شد و خلأ رنگ «آسان نویسی» به آن داد و ضرب المثل را رایج کرد. پس با کمی تلاش می توان واژه هایی معادل فلسفه جهان را در زبان خود یافت. چون این زبان این قدرت را دارد و اگر نمی توانیم به آنچه می خواهیم برسیم به خاطر کم کاری است.

در مورد زبان، مردم عادی نقش اساسی دارند زیرا احساس می کنند زبان گوشت و پوست دارد و سعی می کنند از آن محافظت کنند، اما برخی عقل به زبان خیانت می کند. شاید کلمه خوشحال کننده نیست و باعث سردرگمی زیادی شده است.

در خاتمه، برخی از علمای اولیه اسلام و برخی از دانشمندان امروزی، زبان را به عنوان نمونه قابل توجهی از این ترجمه از قرآن به فارسی، ترجمه ای بزرگ، گمراه کرده اند. در این ترجمه معادل فارسی تمامی کلمات قرآن آورده شده است. این ترجمه احتمالاً متعلق به مردم شرق ایران است. این ترجمه نشان می دهد که زبان فارسی در آن زمان این توانایی را داشته و هنوز هم توانایی بیان معادل هر کلمه ای را دارد.

در مورد زبان، مردم عادی نقش اساسی دارند زیرا احساس می کنند زبان گوشت و پوست دارد و سعی می کنند از آن محافظت کنند، اما برخی عقل به زبان خیانت می کند.

به نظر من دلیل دیگری که واژه عربی تا این حد در متون فارسی گنجانده شده است، علاوه بر اینکه زبان عربی زبان رسمی کشور است و تا حدودی با فارسی همخوانی دارد. روشنفکران وقت سعی می کردند تا حد امکان خود را با حکومت وقت و قدرت های تأثیرگذار وقت همراه کنند و در نتیجه تمایلی به فارسی صحبت نکردند. اگر سامانیان نبودند و برای حفظ زبان تلاش نمی کردند، شاید این فارسی امروزی از دست می رفت.

در دوره سامری، شاعران و هنرمندان به ارائه شعر و ضرب المثل به زبان فارسی و همچنین عربی تشویق می شدند. حتی امروزه، برخی از افراد تحصیل کرده ترجیح می دهند مقالات خود را به زبان انگلیسی بنویسند و از نوشتن به زبان فاشیست یا تدریس در برخی از کلاس های دانشگاه اجتناب می کنند.

معلم ستون زبان فارسی است.

حسن انوری، عضو فرهنگستان زبان و ادب فارسی، درباره ژاله آموزگار به سلام آنلاین می گوید.: معلمان یکی از ارکان زبان فارسی مدرن هستند. 67 سال است که با معلمان سابق دوست و همکاری داشته ام. در سال 1337 در دانشکده ادبیات دانشگاه تبریز با ایشان همکلاسی بودم. استاد شاگرد اول شد و برای تحصیل زبان شناسی به فرانسه اعزام شد و به فرانسه بازگشت و در دانشگاه تهران استاد شد. بعدها در فرهنگستان زبان و ادب فارسی یکی از همکاران او شدم و با او رابطه دوستانه داشتم. به همین ترتیب ما در شورای عالی مرکز دایره المعارف بزرگ اسلامی همکار هستیم. همچنین در انجمن حمایت از لغت نامه دهخدا روابط دوستانه ای داریم و بارها در جلسات ادبی و علمی با هم صحبت کرده ایم.

وی افزود: هر وقت سوال یا مشکلی در رابطه با ایران باستان داشته باشم از او می پرسم. چند روز پیش داشتم مقاله ای برای یک ضرب المثل فارسی تهیه می کردم که به ذهنم رسید که در زبان پهلوی هم چنین ضرب المثلی وجود دارد و چه چیزی باقی مانده است؟ با او تماس گرفتم و چند روز بعد مشخصات ضرب المثل پهلوی را برایم فرستاد.

انوری با اشاره به زادروز یکی از معلمان فرهنگستان زبان و ادب فارسی (شنبه 11 عزا) گفت: در این همایش غزل حافظ را خواندم و به او نشان دادم. «به باد صبح می گفتم حدیث آرزومندی / می گفتند به لطف خدا ایمان بیاورید».

انتهای پیام/

انتشارات اجتماعی

تحقیقگر تخصصی در زمینه تحولات اجتماعی و تأثیر آن بر جامعه. نگارش مقالات کوتاه و مفید.
دکمه بازگشت به بالا