84 سال پیش نوزادی چشمانش را باز کرد تا دنیا را ببیند. اما همین ویژگی باعث شد تا برخی از مهم ترین آثار هنری ما را خلق کند و تأثیری ماندگار در زندگی اجتماعی ما بگذارد.
26 آذر ماه زادروز داریوش مهرجویی است که اگر قربانی نمی شد 84 شمع روی کیک تولدش فوت می کرد.
به گزارش سلام آنلاین، داریوش مهرجویی هرگز ادعای یک هنرمند اجتماعی نداشته است. البته او به خاطر هنر به نگرش های هنری اعتقادی نداشت. بالاخره او فقط با ساختن یک فیلم تاثیر زیادی بر وضعیت اجتماعی ما گذاشته است. یکی از مهم ترین فیلم های او که در سال های اخیر به خصوص پس از ساخت «هارمون» کم رنگ شده است. اگرچه معمولاً پس از درگذشت یک هنرمند تأثیرگذار، تلاش می شد تا در کارنامه هنری آنها تجدید نظر کنند، اما مرگ عجیب او تأثیرات اجتماعی آثار مهرجویی را تحت تأثیر قرار داد. احتمالا چیز بدی نیست او برای یادآوری نحوه ساخت یکی از فیلم هایش، سازمان انتقال خون ایجاد کرد و از ادامه تجارت خون سیاه جلوگیری کرد.
صحبت از «دایره مینا» است که به گفته برخی از منتقدان و صاحب نظران صنعت سینما، تنها فیلم تاریخ سینمای جهان مرتبط با تأثیرات اجتماعی است.
اما داستان ساخت این فیلم چه بود؟او در سالهای ابتدایی کارش به توصیه دوست پزشکش داریوش مهرجویی متوجه وضعیت وخیم تجارت خون شد و تصمیم گرفت مستندی از این فاجعه بسازد. او که دوست صمیمی غلامحسین ساعدی است، این داستان را برای دوستش تعریف کرد و ساعدی، پزشک و نویسنده همزمان، گفت که او در همین موضوع متولد شده و داستان این گونه است.» دایره مینا اقتباسی از “عشقالدونی” ساعدی.
مهرجویی در سال 1376 در نشست ویژه «دایره مینا» که در بخش کلاسیک جشنواره فیلم سلامت به نمایش درآمد، درباره روند ساخت فیلم و ممنوعیت های آن توضیح داد: «یکی از دوستانم یک روز دکتر شیرازی به من زنگ زد و گفت: “من می خواهم چیزهایی را در مورد مرکز انتقال خون که از معتادان به مواد مخدر خون می گیرد به شما نشان دهم. وضعیت بسیار بدی است.” باید به نوعی منعکس شود. من بعد از صحبت با او و دیدن مکان تحت تأثیر قرار گرفتم. اولی هدف از ساخت فیلم مستند است، اما می بینم که مشکل جدی تر از فیلمبرداری است. «ما با رئیس جمهور شیر و خورشید رد ملاقات کردیم که اطلاعات زیادی در مورد مافیای خون فروشان ارائه کردند و گفتند که یک فرد خاص پشت آن است. و به نیازمندان مانند معتادان پول می داد.
وی در این دیدار همچنین درباره تاثیر غلامحسین ساعدی در «دایره مینا» توضیح داد: کارگردان شیر و خورشید رد ما را بردند تا ببینیم این افراد کجا جمع می شوند و البته ما از همان لوکیشن استفاده می کنیم، برای این فیلم واقعا ترسناک است. . با توجه به این مسائل تصمیم گرفتیم یک فیلم داستانی بسازیم. در همین حین ساعدی با من تماس گرفت و گفت که در مورد بیمارستان مطلبی نوشته و می توان این مطلب را هم درج کرد. داستان مربوط به همان پدر و پسری است که به بیمارستان آمدند و موضوع انتقال خون و مسائل دیگر در مقاله آمده بود. سپس فیلمنامه را به وزارت فرهنگ و هنر آن زمان تحویل دادیم، اما آنقدر عصبانی بودند که اجازه توقف آن را ندادند. سعی کردیم از طریق بهمن فرمان آرا مجوز این کار را بگیریم. با این وجود، با وجود اینکه سه سال در بازداشت بودیم، تلاشهای ما موفقیتآمیز بود. این ممنوعیت از زمانی شروع شد که خود فیلمنامه را نشان دادیم. دکتر علا تنها کسی است که همیشه در جلسات از من محافظت می کند و بر ضرورت ساخت این فیلم تاکید می کند و می داند که این موارد واقعا وجود دارد.
مهرجویی برای دریافت پروانه ساخت فیلمنامه حدود 7.8 ماه صبر کرد و پس از ساخت فیلم دوباره طعم توقیف را چشید. اتفاقاً از طریق دکتر اقبال که در آن زمان رئیس پزشکی بود رفتیم. یک روز به دیدارش رفتیم. گویی آرامبخش می خورد و به صندلی تکیه می داد به من گفت: آبروی ما را گرفتی. فیلم شما به نظر می رسد که شما صاحب یک هتل درجه یک هستید و به جای اینکه پیچیدگی آن را به رخ بکشید، به پشت آشپزخانه و جزئیات آن می روید! من پاسخ دادم که میخواهیم آگاهی را در مورد کم خونی افزایش دهیم، زیرا در آن زمان همه از آن میترسیدند. ایشان هم پاسخ دادند که مثال بزنید فلانی حالش بد است، یک شیشه خون در او می ریزند و بعداً خوب می شود. اما من پاسخ دادم که این چیزی که شما گفتید دو دقیقه طول می کشد و فیلم نیست.
وی با یادآوری اینکه تصرف به دست شاه رسیده است، گفت: «شاه پس از چند دقیقه تماشای فیلم، بگو اگر این دروغ است، او را دستگیر کن و اگر اینطور است، محاکمه کن. البته برو خودت انجامش بده البته فهمیدند که این اتفاق واقعی و واقعی است و ربطی به من ندارد و بعد از سه چهار سال از توقیف فیلم در جشنواره هنر شیراز به نمایش درآمد، مورد استقبال قرار گرفت و طلسم نمایش آن شکسته شد. بعداً درباره انتشار آثار مصادره شده و نامه کارتر به ایران بحث شد و اجازه نمایش داده شد. استقبال خوبی از آن شد و سینما همیشه پر بود و پرفروش ترین فیلم زمان خود شد و در جشنواره های مختلف جوایزی کسب کرد.
او از دریافت فیلم از مخاطبان داخلی و بین المللی لذت می برد و اینکه استقبال از فیلمی برای من تعجب آور است، اما با این وجود، موضوع خونریزی تا آنجا که می توانست شرورانه بود، مانند برخی فیلم های اکشن. مخاطب تاثیرگذار است.
مهرجویی معتقد است «دیره مینا» به طور غیرمستقیم باعث تشکیل سازمان اهدای خون در ایران شد و گفت بعدها در فیلم «بمانی» نگاه های اجتماعی این فیلم را دنبال کرد. این فیلم درباره خودکشی یک دختر و یک زن است و از وقوع این حوادث می کاهد.
اگرچه بخش مهمی از فیلم مهرجویی در مورد عقل است و او در محاصره روابط فکری قرار دارد، اما او خود را مدافع «هنر برای هنر» نمیداند. او که بارها نسبت به مسائلی مانند آلودگی واکنش نشان داده است، دوست دارد هنرش نقش سازنده ای در جامعه داشته باشد.
انتهای پیام/