کتاب “رویای چینی” به دستم رسید. خواندنی و جذاب است. محمدرضا نوروزپور دارای مدرک دکترای روابط بین الملل است. حرفه ای، کنجکاو، خلاق و با اخلاق. دوستی ما بیش از دو دهه ادامه داشت: در روزنامه جام جم و بعد همشهری، سلام آنلاین و وزارت همکار بودیم. حدود یک سال هم مدیرعامل ایرنا بود و خیلی خوش فکر بود. این کتاب به شناخت چین کمک می کند. مترجم این کتاب به درستی بیان می کند که چه معتقد به «نگاه به شرق» باشیم و چه مخالف دولت چین نه، این قدرت باید شناخته شود. و در پرانتز، استراتژی نگاه به شرق، صرف نظر از صحت یا نادرستی آن، مانند بسیاری از شعارهای ما، همچنان محدود به ایده هایی برای سخنرانی است. توصیه های دکتر فریدون وردی نژاد که سال ها سفیر ایران در چین بوده و دارای دیدگاه راهبردی است نیز خواندنی است.
این کتاب حاوی 85 سخنرانی خارجی است که اکثر رهبران چین بین سال های 2012 تا 2018 آن را منتشر کرده اند، اگرچه توسط انتشارات حزب کمونیست چین منتشر شده است و یک بولتن بزرگ است، اما اگر آن را محصول تبلیغات خود بدانیم، سردرگمی وجود دارد زیرا برای شناخت دولت چین، توجه به اسناد رسمی و درج سخنان مقامات آنها مفید است. سخنرانیهای رسمی چین (برخلاف ما!) توسط همه تیمها در یک سازماندهی شده بود و در پایان هفتهها کار میکردند، زیرا این سخنرانیها و بیانیههای رسمی ارتباطی ارگانیک با این سیاست داشتند: آنها از آنها سرچشمه میگرفتند و البته انگیزه و انگیزه آنها را برمیانگیخت. اجرا. دستور کار چین در مورد فشار لحظه ای اظهار نظر نمی کند. همه طرح هایی که به آنها داده شده را به ساختار حزبی خود می برند و از زوایای مختلف بررسی می کنند و وقتی اعلام قبولی می کنند یا امضا می کنند یعنی همه چیز را دیده اند. حزب کمونیست 90 میلیون نفری مسئول برنامه ریزی و اداره اصلی کشور است.
شی جین پینگ یکی از نخبگان این حزب محسوب می شود. پدرش از بستگان مائو و انقلابی نسل اول بود. با این حال، در زمان تنگ شیائوپینگ، او منتقد و اصلاح طلب بود و مانند خود مراد، بارها مورد خشم مائو قرار گرفت و از قدرت برکنار شد. شی کار خود را در حزب به عنوان یک کشاورز آغاز کرد و پس از چند سال با هم منشی حزب روستا شد و بعداً سریعتر به سمت ترفیع رفت. او که به عنوان فرزند روحانی تنگ شیائوپینگ در نظر گرفته می شود، آشکارا او را معمار کلیدی اصلاحات و گشایش در چین خواند.
کشورهایی مانند آلمان و ژاپن نشان داده اند که می تواند بدون اتکا به نیروی نظامی به یک ابرقدرت تبدیل شود، بنابراین دیگر ابرقدرت ها نمی توانند کشور شما را نادیده بگیرند یا با زور صحبت کنند. از سوی دیگر، نبوغ آلمان و ژاپن در یکی دو دهه پس از جنگ جهانی دوم و برخاستن از خاکستر، تعریف و شاخص های قدرت بنیادین را تغییر داد. تا آن زمان قدرت فقط در بعد نظامی محدود بود، اما مؤلفه اقتصادی را برجسته می کردند. چین نیز از جمله آنهاست. با این تفاوت که اولاً مانند آنها محکوم به نداشتن نیروی نظامی نیست و ثانیاً اگرچه آشکار یا موقت است، اما برای اینکه مورد توجه رقبای اصلی قرار نگیرد، مواضعی را که با آن مواجه است و نمی پذیرد، نمی پذیرد. جنگ او را نشان دهید. با این حال، او سخت کار کرده است تا ارتش خود را توسعه دهد و مدرن کند، و اخیراً دیدیم که در پاسخ به کسانی که ممکن است بخواهند حساسیت پکن را نسبت به افتخار خود (تایوان) آزمایش کنند، تمرینات فرمت را انجام داده است. .
شی جین پینگ در یکی از سخنرانی های خود در ایالات متحده، به جای برجسته کردن ارقام مبادلات تجاری، تبادل 50000 دانشجوی چینی و آمریکایی در دانشگاه های دو طرف را محور توسعه روابط توصیف کرد. به همین دلیل، مذاکرات تنگ شیائوپینگ با آمریکاییها را به یاد میآورم، اولین و مهمترین درخواست او از آمریکاییها (پس از قرارداد 1972) وام یا تجهیزات یا تجارت نبود، بلکه امکان اعزام دانشجویان چینی به دانشگاههای معتبر آمریکا بود. .
نقطه برجسته مقامات چینی وفاداری آنها به انقلاب مائوئیستی و حزب بود. اگرچه آنها جنبش مائوئیست زدایی را که به دوران شیائوپینگ بازمیگردد، دنبال میکردند، با وجود مقامات شوروی، موضع آشکاری در برابر رهبران گذشته و گذشته نداشتند و همیشه بر وفاداری خود پافشاری میکردند. بنابراین، رهبرانی مانند شیائوپینگ، جیانگ زمین، و شی افرادی هستند که به سوسیالیسم اعتقاد دارند و به جای دنبال تغییر (به معنای غم انگیز) به دنبال اصلاحات و سوسیالیسم کامل چینی هستند.
اگرچه دولت چین بر اساس معیارها و ارزش های غربی خود مختار تلقی می شود، اما کشوری لیبرال با فیلترینگ گسترده و سانسور منظم بر مردم و سخت گیری ها به حساب نمی آید، برخلاف مذهب، تغییر قانون اساسی و تقریبا مادام العمر رئیس جمهور، اما مهمتر از آن. موضوع این است که در کمتر از چهار دهه، بزرگترین جمعیت جهان را به زیر خط فقر رسانده و امروز دومین اقتصاد بزرگ جهان است که رقیب آمریکا محسوب می شود و به زودی به آن خواهد رسید. بالای آن.
توماس فریدمن در کتاب ارزشمند خود “جهان مسطح است” به تفاوت های بین توسعه مدل های چینی و هندی اشاره می کند. مدل هند یک دموکراسی است که در آن اجرای هر تصمیمی مستلزم رضایت مردم و نهادهای مدنی است. اما در مدل چینی کافی است طرفین بدون تمجید و تعهد آمیخته با زور و البته سریع تصمیم به اجرای آن بگیرند. هیچ سازه ای نباید آنقدر شجاع باشد که در برابر سنگسار، ضرب و شتم و به تعویق انداختن مقاومت کند.
غیرمعمول نیست که توسعه سریع چین و حرکت از یک اقتصاد بسته به یک اقتصاد باز فسادآور است و یکی از مشکلات چین یکی دو دهه پیش فساد گسترده در مقامات بود. شعارها، برنامهها و روشهای شی جینپینگ برای مبارزه با فساد و «نابودی مگسها و ببرها» برای افراد فاسد اعم از کوچک و بزرگ و به همین دلیل در طول ده سال ریاستجمهوریاش افتضاح است، بیش از یک میلیون و سیصد هزار حاکم چین برکنار شدهاند. . یا چند دستگیری و اعدام.
برخی گفته اند چین با سرمایه گذاری گسترده در آفریقا و آسیا به دنبال نوعی استعمار است زیرا به نام سرمایه گذاری اقتصادی در حال گسترش نفوذ ژئوپلیتیکی خود است و به تدریج آن کشور را در میان ماهواره ها یا وبلاگ یا شریک خود قرار می دهد.
چینی ها رفتار هوشمندانه ای با مخالفان و حتی دشمنان استراتژیک خود دارند. شی جین پینگ در سخنرانی خود در شام واشنگتن (2015) با هوشمندی استراتژی پکن را با استناد به خرد استراتژیست های گذشته یادآور شد.ظاهراً رستاخیز کاتالیزور یک کندیه متحد و متعاقب آن ظهور آنها به عنوان یک قدرت کهکشانی است. او این را در حضور کیسینجر مسخره کرد. این به معنای افرادی است که چین و ایالات متحده روابط فعلی خود را مدیون آنها هستند. کیسینجر که چند روز دیگر در دوره مائوتسه تونگ وارد قرن دوم زندگی خود می شود، به مردم آمریکا هشدار داد که نسبت به پکن و مشاور امنیت ملی و بعدا وزیر امور خارجه نیکسون و در شرایطی که در آن وجود دارد بی تفاوت و دشمنی نکنند. متقاعد کردن او تایوان توسط کاخ سفید آغاز شد و مقامات آمریکایی که مخالف هرگونه رابطه با شیطان (دولت کمونیستی) بودند، روابط رسمی خود را با چین باز کردند، بنابراین هر دو دولت نیز به مسکو احترام گذاشتند. به علاوه بد نیست بدانید که بیشتر تغییرات آمریکا (از جمله جنگ و صلح و اقدامات و خطرات ژئوپلیتیکی) در دوران جمهوری خواهان رخ داده است و اکثر دموکرات ها از عبارات و شعارها و شعارها استفاده می کنند.به همین قیمت!
شی جین پینگ در همان سخنرانی و زمانی که از پیشرفت صحبت کرد، اعتراف کرد: «بر اساس استانداردهای ما، هنوز بیش از 70 میلیون نفر زیر خط فقر زندگی می کنند و اگر با استانداردهای بانک جهانی اندازه گیری شود، این تعداد بیش از این خواهد بود. 200 میلیون این جمله از چند جهت حاوی دستورالعمل هایی است:
- شعار ندادن؛ گسترش ندهید.
- نمی گوید استانداردهای غربی شما استعماری و بی ربط است، اما در عین حال به آنها می فهماند که معیارهای ما مهم هستند.
- اعتراف به کاستی ها آن را در مقابل مخالفان بدتر نمی کند.
- مسلم است که این عدد تا یکی دو سال دیگر به صفر می رسد.
- متواضع است و هیچ دیدگاه افراطی و ملی گرایانه ای ندارد. حتی در آن سال، این کشور خود را توسعه یافته نمی خواند، بلکه آن را “بزرگترین کشور در حال توسعه” نامید. این را مقایسه کنید با سخنان خارجی برخی از مقامات کشوری (شجاعانه در همه اعصار) که خود را مرکز هستی و خاستگاه تمدن می دانند و در مواقع لزوم و برای حیثیت، آمار تهیه می کنند!
از سال 1392 تا 1400 که در وزارت ارشاد بودم سه مظهر مدیریت هماهنگی را دیدم و دانشجوی چینی را دیدم: سال 1394 همان شی جین پینگ به ایران آمد رئیس هیئت. در آن هیئت بزرگ چند نفر از مدیران رسانه حضور داشتند. نه برای آرایش مجلس یا پخش اخبار رئیس جمهور، بلکه برای دیدار کاری با دوستان و تنظیم و گسترش همکاری. اگرچه متأسفانه طرف ایرانی نتوانست خوشه مناسبی تشکیل دهد، اما با جلسات جدی با رسانه ها نشان داده اند که قدرت نرم را درک می کنند و تلاش می کنند شعار ما را در سخنرانی استاندارد خود پیاده کنند.رد مدیریت اطلاعات کشورهای شمالی ).
چین در سال 2018 مهمان ویژه نمایشگاه کتاب است. سال گذشته مهمانان ویژه حضور رسمی و تبادلات دیپلماتیک داشتند، اما چین سرمایه گذاری های گسترده ای انجام داده است. محوطه بزرگ با دکوراسیون و امکانات جالب و تعامل بالا. در آن سال کارشناسان حوزه غیرفرهنگی آمدند تا ارزیابی دقیقی از توانمندی ها و توانمندی های ایران در چارچوب نمایشگاه انجام دهند. و مثال 3: در سال 2019 بالاخره بعد از 2-3 سال قرارداد فیلم امضا کردند. آنها هم مثل ما که این تفاهم نامه را امضا کردیم امضا نکردند (چون ما در درجه اول برای اطلاعات و عکس و استفاده داخلی می خواستیم!) اما اگر امضا کردند همه احتمالات را مطالعه و بررسی کردند.
آموزه های این کتاب مملو از ضرب المثل های چینی است. این اجرا کارکردهای زیادی دارد: اول اینکه فضای کلام را خشک می کند. ثانیاً جنبه فرهنگی را ایجاد کننده انرژی نرم می دانند و سوم اینکه تمدن دیرینه خود را به مخاطب نشان می دهد.
دولت چین رویاها را نمی فروشد. پیگیر است و بر اساس نتایج دست به اقدامات اصلاحی می زند تا مردم کشورش با وجود سختی های آزادی اجتماعی طعم شکوفایی و اعتبار جهانی را چشیده باشند و اکثر شعارها و اهداف محقق شده است. شی جین پینگ رویای چینی ها را آرزوی مردم می داند. او و حزبش با دانستن نقش مدیریت و درک مداوم، یک ضرب المثل چینی را نقل کردند که «آهن خوب درست کردن یک آهنگر خوب لازم است».