عمومی

خاطرات روزهای کرونا؛ وزیر ارشاد و روایت درباره آمار مرگ کرونا “نگرانی”!

یکشنبه 27 مه 1999

دوم ماه رمضان است. خدایا ، اگر مرا به جهنم بروی ، به همه اهل جهنم می گویم که من خدا را دوست دارم و او مرا دوباره به جهنم آورد. “دعای ابوحمزه”
در بین دانشمندان معمول است كه بگوییم استناد مستند است. بنابراین و به همین معنی چیزی از کسی است. معنی بدین معنی است که زنجیره اسناد صحیح است. یکی از دانشجویان یک بار به سند روایت اعتراض کرد. معلم عصبانی شد و گفت: “به هر حال ، این داستان قابل توجه است و نام خانوادگی اش ابوعلی بود که آن را به خودم گفتم”. وزیر جهت اکنون به شورای شهر گفته است که تعداد کشته شدگان کرونا قابل توجه است و ما آخرین نفر هستیم که این کار را انجام دادیم. چیز دیگری نگو. بیایید بگوییم

در این تاج ، در بازار مظلوم وحشتناک افغانستان ، طالبان در ابتدای ماه رمضان آتش سوزی را نپذیرفتند و این هفته را به یکی از مرگبارترین هفته های افغانستان تبدیل کردند.
خدا خون می خواهد. قاتلان طالبان با خون مسلمانان به عیدهای خود می روند ، آنها معتقدند که خدای آنها درست است و آنها بدترین مؤمن هستند. اوه ، نفرین این جهل مقدس که ما را به هر کاری که انجام داد معرفی کرد.

در همان افغانستان مظلوم ، نماز جمعه توسط هزاران نفر برگزار شد ، و امام گفتند که مسلمان که از تاج درگذشت ، یک شهید بود. تجار مذهبی در مسیحیت و یهودیت از همین روشها استفاده می کنند. بیایید خیلی دور نمانیم. برخی از مردم ایران ما نیز به نمایندگی از شترهای شتر بیابان اصلی را موعظه می کنند. درد این است که عده ای هستند که آنها را قبول می کنند تا فروشگاه خود را رونق دهند. از بدو یادآوری ، وقتی از این کلمات صحبت کردیم ، دوستی داشتیم که به جای استفاده از کلمه Naxon ، که جمع جمع ناکس است ، از کلمه خارکسون استفاده کرد و گفت: لولا کان الخارسون. لهلک المفلسون.

دیروز درد دندان خوبی داشتم. این یکی در ماه رمضان. بعد از افطار قرصهایی مصرف کردم: مسکن ها ، شل کننده ها. هاردنر کسی آن را در دست من داشت. درد دندان خیلی زیاد است. وقتی کمی بهتر شدم ، بازی Yahoo! از هر دری یک ساعت صحبت کردیم. خاطرات کانچل تا فردا تفریح ​​کنید.

* منتشر شده در کانال تلگرام نویسنده. 27 مه 2016

دکمه بازگشت به بالا