سرای ایرانی

  • فرهنگ و هنرخود زنی سرباز بعثی در جمع اسرای ایرانی

    خود زنی سرباز بعثی در جمع اسرای ایرانی

    در میان سربازان عراقی ، کسانی را که به سمت من شلیک می کردند می شناختم و تماشا می کردم. می خواهم نفرت خود را نسبت به او نشان دهم. به گزارش سلام آنلاین. سید جلال الدین علیزاده طباطبایی وی از زندانیان اردوگاه موصل توضیح داد: در اول آگوست 1988 بوی شعله های آتش غروب خورشید جو جبهه را پر کرد. در نتیجه ، وقتی دیدیم ظرفی با سرعت به عقب و جلو حرکت می کند ، بچه ها ماسک و لباس ضد شیمیایی می پوشند. دستانمان را بلند کردیم تا او را با خود ببریم. هنگام عبور وی ، کلاه ایمنی آنها نفوذ عراقی ها را در پشت منطقه عملیاتی نشان می داد. ما به فرمانده گردان خبر دادیم و با او و گروهی 13 نفره به رودخانه رفتیم. اما در طول مسیر ، درگیری آغاز شد. یکی از عراقی ها به سمت من شلیک کرد و یک گلوله به شانه چپم افتاد. آنجا کاملاً محاصره شدیم. گلوله های ما از بین رفته بود ، راهی دیگر نبود و از اینجا به دنیای اسارت رفتیم. دنیا پر از قساوت و بی رحمی دشمن است. در حین ضبط اولیه ، دست و چشم همه بسته بود ، اما به دلیل …

  • فرهنگ و هنرزیارت نجات‌بخش حرم امام حسین(ع) برای اسرای ایرانی

    زیارت نجات‌بخش حرم امام حسین(ع) برای اسرای ایرانی

    “چه کسی این عکس را پاره کرد؟” ارتش عراق در بیانیه ای گفت: “اینها افرادی هستند که در ماشین هستند.” او هم در دفتر خود چیزی نوشت و رفت. با این حال ، نیم ساعت بعد به سمت کربلا ، کلاس این زوج حرکت کردیم. وقتی وارد کربلا شدیم ، بچه ها کاغذهایی را با شعارهای مختلف که روی آنها نوشته شده بود ، به دور از چشم محافظان توزیع کردند. به گزارش سلام آنلاین. محمود گتوندی او یکی از آزادکنندگانی بود که به مدت هشت سال آزادی دفاع داشت. وی درباره زیارت حرم امام حسین (ع) می گوید: «ما در اردوگاه یک افسر عقیدتی داریم که از نفوذ بیشتری نسبت به فرمانده قرارگاه ما برخوردار است. بسیاری از کودکان را آزار می دهد. نام وی “ملازم فضل” است. کسانی که مورد اهانت قرار گرفتند اصرار داشتند که باید به زیارت برویم. مقام ما گفت: “ما می رویم تا زمانی که شما از هیچ تبلیغی استفاده نکنید.” “عکس نگیرید ، از صدام عکس نگذارید و …” کسانی که لعنت می شوند باید به ما بخاطر دستور صدام قول دهند. کودک همچنین نامه ای کتبی از او گرفت و به سرعت دو نسخه از آن را تهیه و برای روز نگه …

دکمه بازگشت به بالا