با خریدفلزیاب پالسی، باستانشناسان جوان ایرانی در سواحل سُرخرود دریای مازندران موفق به کشف مُهر سنگی با نقش خرگوش و گل مُهرهایی با نقوش جانوری همچون گاو کوهاندار (ورزا)، قوچ، گوزن، مرغابی و کتیبه پهلوی ساسانی شدهاند که در زمره کمیابترین و مهمترین کشفیات باستانشناسی شمال ایران به شمار میرود. به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دولت به نقل از وزارت میراث فرهنگی، میثم فلاح سرپرست هیات باستانشناسی با اعلام این خبر گفت: «طی دو فصل از کاوشهای علمی باستانشناسی در تپه قلاکتی گِل محله سُرخ رود استان مازندران، با کشفیاتی مواجه هستیم که در نوع خود در منطقه بینظیر و در ایران بهعنوان یافتههای شاخص مطرح میشوند.»
این باستانشناس افزود: «کشف نخستین گلمهرها با نقوش جانوری همچون گاو کوهاندار (ورزا)، قوچ، گوزن و مرغابی و کتیبه پهلوی ساسانی با نام اشخاص و القاب حاکمیت و مذهبی در دورادور این نقوش در زمره مهمترین یافتههای فصل نخست کاوش در این محوطه بوده است.»
او با بیاناینکه کاوش فصل دوم، علاوه بر پیدایی نخستین معماری خشتی مربوط به دوران اشکانیان، کشف مُهری سنگی با نقش خرگوش متعلق به دوره ساسانی را نیز در پی داشته، تصریحکرد: «خرگوش در این دوره نماد ماه و باروری و نگهبانی است.»
فلاح اظهارکرد: «این کشفیات، تحلیلها و نگاههای ما را به سمت و سویی برده که قلاکتی را کانونی بسیار مهم و مرکز محور در دوران تاریخی(مشخصاً اشکانی – ساسانی) شمال ایران بدانیم.»
او گفت: «شاید قلاکتی در مرحله دوران تاریخی، باقیمانده نخستین شهرهای اشکانی و متعاقباً ساسانی مازندران با شاخصههای مهم اقتصادی، بازرگانی، نظام طبقاتی اجتماعی – فرهنگی و حاکمیت باشد که دادههای باستانشناسی در آینده میتواند فرضیات ما را قوت بخشد.»
سرپرست هیأت باستانشناسی افزود: «از سویی نزدیک بودن این محوطه به دریا و در کنار رودخانه هراز قرار داشتن، مباحث بندرگاهی و مبادلات دریایی با سرزمینهای همجوار در دوران تاریخی را نیز مفروض میدارد.»
فلاح در پایان با اشاره به اینکه قِلاکتی محوطهای نزدیک به سواحل دریای مازندران است که در شهرستان محمودآباد، شهر سرخ رود و روستای گِل محله واقع شده تصریحکرد: «غیر از مشخص شدن عصر آهن و قلعه ماهانه سَر مرعشیان دوران اسلامی، مرکز و استقرار بسیارمهمی از دوران اشکانی – ساسانی را در خود دارد که امیدواریم در پژوهشهای آتی اطلاعات بیشتر و متقنتری بهدست آوریم.»
تأملی در برخی نقشمایههای نمادین حیوانی بر مُهرها و گِلمهرهای ساسانی
از سدۀ هفدهم به بعد، مهرهای ساسانی در مجموعههای سلطنتی، مجلل و خصوصی اروپا نگهداری شدهاند، اما در سالهای اولیه، توصیفات نادرست از این مجموعهها در دست است که اطمینانی در صحت آنان برای شناسایی مهرها وجود ندارد. فقط در پایان سدۀ هجدهم بود که اطلاعات قابل استنادی از مهرهای ساسانی برای نخستینبار ارائه شد. در نیمۀ نخست سدۀ بیستم علاقۀ اندکی به مهرشناسی ساسانی وجود داشت، اما در نیمۀ دوم همین سده، نگاه پژوهشگران تغییر چشمگیری پیدا کرد و علاقۀ آنان به بررسی این مهرها افزایش یافت؛ در نتیجه، دانش ما نیز از مهرشناسی ساسانی به دنبال آن دگرگون شد.
در این میان فعالیتهای هورن و اشتایندورف برای معرفی مجموعه مهرهای ساسانی موزۀ برلین و سپس دُلَپورت در معرفی مجموعه مهرهای موزۀ لوور در سالهای 1920 و 1923 حائز اهمیت است. آنان در طی بررسیهای خود برخی مهرهای ساسانی را نیز معرفی کردهاند.
از دهۀ 1960 و پس از آن، اشتیاق تازهای برای انتشار مهرهای مجموعهها شکل گرفت. در این زمان است که مجموعهها و موزههای بزرگ جهان در آسیا، اروپا و آمریکا مجموعه مهرهای ساسانی خود را منتشر میکنند. در این میان، محسن فروغی بود که برای نخستینبار مجموعه مهرها و گلمهرهای ساسانی خود را در دسترس مهرشناسان قرارداد. ریچارد فرای در سال 1968 شمار زیادی از این گلمهرها را منتشر ساخت. از بین مجموعههای خصوصی ایرانی میتوان به مجموعههای نایری، پیروزان، عزیر بگلو، مشیری و احمد سعیدی اشاره کرد که مهرشناسان هر یک از آنها را معرفی کردهاند.
موزۀ مقدم دانشگاه تهران که به همت استاد محسن مقدم در خانۀ شخصی وی راهاندازی شده است، دارای مجموعه مهرهایی متعلق به دورههای مختلف است. از میان این مجموعه 25 مهر و 2 گلمهر مربوط به دورۀ ساسانی است. با توجه به اینکه تاکنون مقالات و کتابهای زیادی در زمینۀ مجموعه مهرهای ساسانی به چاپ رسیده است و پژوهشگرانی چون بوریسوف و لوکونین (1963)، دیوید بیوار (1969)، کریستوفر برونر (1978)، فیلیپ ژینیو و ریکا گیزلین و دیگران پیشتر به این کار پرداختهاند.
معرفی بیشتر مهرهای ساسانی بر دانش ما دربارۀ مهرسازی دورۀ ساسانی و شرایط سیاسی، اقتصادی و فرهنگی این دوره میافزاید. از آنجایی که مهرهای موزۀ مقدم، مانند دیگر مجموعههای خصوصی فاقد شناسنامة محل کشف هستند، بیشک ما در گاهنگاری و تاریخگذاری دقیقتر آنها با مشکل مواجه میشویم.
اما تلاش شده است با مقایسۀ این مهرها با مجموعههایی که از عملیات کاوش به دست آمدهاند (مانند مجموعة قصر ابونصر و تختسلیمان)، بتوان آنها را به بافت زمانی اصلی نزدیک کرد؛ البته یکی از مشکلات مهرهای ساسانی، عدم تفکیک برخی از آنها از مهرهای اشکانیاستکهبهویژهدر مهرهای فاقد کتیبه بروز میکند و تشخیص این مهرها محل اختلافنظر پژوهشگران بوده است.
در میان مهرهای ساسانی موجود در این موزه، بیست مهر و یک گلمهر با نقشمایههای نمادین حیوانی(نبردشیر و گاو، اسب بالدار، گوزن بالدار، نیمتنه حیوانی و پرندگان) بیشترین تعداد مهرها را به خود اختصاص دادهاند که در این مقاله از دیدگاه باستانشناختی آنها را بررسی میکنیم. پیش از پرداختن به مهرهای ساسانی موزۀ مقدم نیاز است تا دربارة اهمیت و گونهشناسی مهرهای دورۀ ساسانی شرح کوتاهی ارائه شود.
اهمیت و گونهشناسی مهرهای ساسانی
با توجه به اینکه مطالعات و معرفی مهرهای ساسانی در حدود بیش از یک سده پیش آغاز شده است، هنوز در مراحل اولیۀ پژوهشی دانش مهرشناسی ساسانی قرار داریم و لذا طبیعی به نظر میرسد که در بین پژوهشگران این رشتۀ علمی اختلافنظرهای فراوانی وجود داشته باشد. این اختلافنظرها بیشتر در گاهنگاری و استفاده از اصطلاحات مهرشناسی دیده میشود، اما دستکم در یک موضوع همۀ پژوهشگران با هم موافقاند و آن وجود دو نوع اصلی مهر در دورۀ ساسانی است. این دو نوع اصلی به نام مهرهای «اداری» و «شخصی» نامگذاری شدهاند.
گوبل (Göbl) برای مهرهای شخصی، زیرگروههایی نیز آورده است؛ مانند مهرهای ازدواج. همچنین از دستهای مهر به نام «مهرهای بیگانه» نام میبرد که منظور وی مهرهایی است که یا خارج از قلمرو حکومت ساسانی هستند یا پیش از آن به وجود آمدهاند، ولی در قلمرو ساسانی به کار برده شدهاند. بیوار مهرهای ساسانی را از لحاظ شکل به دو دستة «نگین انگشتری» و «مسطح» تقسیم میکند؛ گونة نگیندار به نوبۀ خود به پنج زیرگروه تقسیم میشود و گونۀ مسطح آن به صورت قبهایشکل است .
ریچارد فرای بر اساس مجموعه گلمهرهای قصر ابونصر شیراز، تقسیمبندی خود از مهرهای ساسانی را چنین ارائه میدهد:
«از مهرها و اثر مهرهای باقیمانده و نیز از منابع ادبی، واضح به نظر میرسد که حداقل دو نوع مهر در ایران ساسانی استفاده میشده است: مهرهای شخصی و اداری. اکثر مهرها، مهرهای شخصی بودهاند. این مهرها ممکن است دارای یک کتیبه، با تصویر منفردی از حیوانات، پرندگان، یا یک چهرۀ انسانی باشند و کتیبههای آنان نیز حاوی نام شخص یا آرزوی یک دیندار بوده است».
مهرهای اداری نیز تصویر و نقش ندارند و فقط دارای کتیبهای در دو یا سه سطر در مرکز و همچنین کتیبهای در دورتادور مهر هستند. این کتیبهها حاوی عنوان و لقب رسمی یک مقام دولتی به همراه یک یا چند نام جغرافیایی هستند که ما را در شناخت جغرافیای اداری و نیز سازمانبندی اجتماعی و اداری ساسانی یاری میرسانند. اهمیتی که در این دسته از مهرهای ساسانی وجود دارد این است که بر روی آنها از شهرهایی نام برده میشود که بر روی سکهها و نیز دیگر اسناد تاریخی خبری نیست؛ در نتیجه شناخت ما را از شهرهای ساسانی و جغرافیای اداری این دورۀ تاریخی افزایش میدهد.
اما دستۀ دیگری از مهرهای ساسانی مشهور به «مهرهای نشان» نیز وجود دارند که میتوان آنها را ترکیبی از مهرهای اداری و شخصی دانست؛ چرا که هم در آنها حروف اختصاری و هم تصویر خاصی مانند یک حیوان به صورت انتزاعی دیده میشود. گوبل در نامگذاری این دسته از مهرها با بقیه اختلاف نظر دارد و آنها را مهرهای علائم پرچم نامگذاری کرده است. فرای به تقسیمبندی این دسته از مهرهای ساسانی پرداخته است. وی آنها را منوگرامهای حرفی، اسامی، یا علائم اختصاری در هم تنیدهای در قالب یک طرح یا الگو میداند. برخی از آنان بسیار انتزاعی هستند و حروف فارسی میانه در آنها به سختی قابل تشخیص است.
یکی از مسائلی که همواره در پژوهش و بررسی مهرهای ساسانی وجود دارد، گاهنگاری آنهاست. همانطور که پیش از این اشاره شد، در روشهای تاریخگذاری مهرها بین پژوهشگران مهرشناس اختلافنظرهای جزئی وجود دارد. گوبل در زمینۀ تاریخگذاری مهرها بر اساس کتیبههای فارسی میانه آن طور که فرای در قصر ابونصر آنها را به سه دوره تقسیم کرده است، با احتیاط زیاد برخورد میکند و به یک نوع خط فارسی میانه معتقد است که بر روی مهرها استفاده شده است و بدینترتیب، در زمینۀ تاریخگذاری مهرها کمک زیادی به ما نمیکند.
اما کریستوفر برونر در کنار نظر فرای دربارة سه مرحله بودن خط فارسی میانه، از روشهای دیگری نیز در گاهنگاری مهرها استفاده کرده است. روش دیگر گاهنگاری مهرهای ساسانی استفاده از اشکال ویژۀ این مهرهاست که بیوار ارائه کرده است. گاهنگاری نسبی این گونهها را شاید مدارک کتیبهنگاری و جزئیات پیکرنگاری نیز حمایت کند. و هم گوبل معتقدند که مهرهای ساسانی مربوط به اواخر این دوره هستند، بهویژه گوبل که بر اساس گلمهرهای به دست آمده از تخت سلیمان، تاریخ آنها را متعلق به دورۀ قباد یکم و پس از آن میداند.
اما برونر با توجه به روشهای گاهنگاری وی که به آنها اشاره شد، برخی از مهرهای موزۀ متروپولیتن را به سدۀ چهارم میلادی نیز نسبت داده است. شاید یکی از دلایلی که هنوز پژوهشگران نتوانستهاند به اجماع کلی دربارة گاهنگاری مهرهای ساسانی برسند، این است که بیشتر آنها از بافت کاوشهای باستانشناختی به دست نیامدهاند. همچنین اشتراک برخی از نقشمایههای اشکانی و ساسانی از دیگر دلایل است.
بر این مهرهای سنگی نیمکرهایِ اغلب انگشتریشکل، بیشتر نیمتنة منفرد یا حیوان به تصویر کشیده شده است، یا گروه کوچکی از آنها، اغلب درون نقطهها قاب شدهاند یا کتیبهای آنها را محصور کرده است. شکلی که بیش از همه به کار میرفت، همچنان همان شکل سه چهارم کره با کف مسطح است که در دوران اشکانیان ابداع شده بود. با این حال، مهر دیگری را با پهلوهای تخت، کف بیضی و سوراخی بزرگ میتوان از ابتکارات مهرسازان ساسانی برشمرد. گاهی اوقات پشت مهر با یک طرح هندسی به صورت برجسته تزیین میشد؛ این شکلِ اقتباسی از مهر نیمکروی است که تکرار شونده است و خاستگاهش ممکن است مهر مخروطی آشوری بوده باشد.
مهرهای ساسانی بیشتر از جنس سنگ یمانی، عقیق، عقیق جگری، هماتیت و یشم هستند. در انتخاب سنگها گاهی اوقات دقت میشد تا از نمونههایی استفاده شود که دارای رگههای طبیعی بودند و جلوۀ خاصی داشتند. شیوۀ حکاکیها نیز تنوع زیادی را نشان میدهد؛ در کنار سنگهای حکاکی شدۀ استادانه، نمونههای ساده و خشن نیز وجود دارد. هیچ نظر قطعی نمیتوان دربارۀ ارتباط گاهنگاری ریختشناسی قطعات گوناگون مطرح کرد. مهرهای بسیاری که در اجرا با هم فرق دارند، ممکن است همزمان بوده باشند.