دوربین های تلفن همراه به شهروندان کمک کرده تا از آنچه در حال رخ دادن است مطلع شوند. گاهی اوقات یک رویداد فیلم بر تسکین غلبه می کند و حتی می تواند مانع تسکین شود.
یک اتفاق ویژه زمانی رخ داد که یک نوجوان ، که مایل به ثبت داستان در مورد یک حادثه نبود ، پیراهن خود را بالا آورد و بدون تردید به سراغ همسایه ای رفت که برای کمک فریاد می زد اما پاسخی نداشت.
آلندی ، پسر 15 ساله ، برای نجات مادر و دخترش که به آتش کشیده شده بودند اما 15 روز بعد در بیمارستان جان خود را از دست دادند ، به خانه همسایه شتافت.
ما قبلاً شاهد چنین رفتاری بودیم. همسایه ها بر سر همسایه ها فریاد می زنند و همسایه ها می دانند که باید چهره خود را پنهان کنند ، اما امروزه چنین عقایدی در جامعه کمتر معتبر ، بی تفاوت و فردی است و احساس تنهایی و تنهایی در روابط وجود دارد. این غیر معمول نیست که شخصی برای نجات جان افراد محدودیت هایی تعیین کند و از چنین محاسبات و ویژگی هایی به عنوان معیار استفاده کند. حتی می تواند روابط همسایگان را مختل کند.
زمانی این فداکاری ها در زندگی روزمره مردم وجود داشت و ما جلوه های مختلف آنها را در سختی ها ، زلزله ها و سیل ها ، آتش سوزی ها و جنگ ها دیده ایم. موقعیت اجتماعی این یک رویداد طبیعی یا یک رویداد مهم است. از آنجا که پوشش مکرر رسانه های رسمی و درخواست های مستقیم برای حل این حادثه منطقی بود ، فداکاری آلندی با رویدادهای خاص در این کشور متفاوت بود. او تصمیم می گیرد و خود را وقف می کند.
کار جوانان نتیجه تبلیغات و ناآرامی های اجتماعی نیست ، بلکه شجاعت ، بی گناهی ، نگرش قهرمانانه و مسئولیت قهرمان است. داستان آلندی داستان گمشده امروز ماست. شجاعتی که مردم می بینند و تحسین می کنند. او از قلب آتش به قلب مردم راه یافت.
* چاپ شده در شرق