کلیپ های ویدئویی برخی از مدعیان و نامزدهای ریاست جمهوری به سرعت در اینترنت پخش می شود و برخی از آنها نرم و یا مغرضانه در حرکات خود هستند. برخی بدون قید و شرط رأی دادند ، اما برخی دیگر با دانش و تشویق ثبت نام کردند.
از این گروه ، عده ای نامزد شدند و اعلام کردند که قانون اساسی را قبول دارند. بعداً ، در عمل ، آنها آشکارا یا مخفیانه با قانون اساسی مخالفت می کنند و با گذشت زمان به دنبال تغییر آن هستند و با تحریکاتی که ایجاد می کنند و فضای خود را در ذهن مردان ایجاد می کنند ، برای رسیدن به اهداف خود آماده می شوند و بدیهی است که نتیجه می گیرند و کمک می کنند افراد افسرده یا متعجب.
اما برخی دیگر ، در طول زندگی سیاسی خود ، با قانون اساسی یا حداقل برخی از مواد مخالفت کردند و رسماً اعلام کردند ، اما آنها هنوز برای ریاست جمهوری کاندیدا می شوند و این عجیب به نظر می رسد! ممکن است برخی آن را یک حق مدنی بدانند ، اما این س arال مطرح می شود که آیا الزام شهروندی مستلزم داشتن حق ثبت نام برای براندازی از طرف مقابل است. یا آیا ملیت ها محدود و محدود هستند و هرکسی مطابق با حقوق خود مسئولیت دارد؟
در جاهایی که در جهان به عنوان یک یا چند نفر بر خلاف قانون اساسی یک کشور دیده می شود ، و در آنجا سیستم آنها به او امکان می دهد که سمت خود را به عنوان نامزد انتخاب کند. همین آمریکایی ها ، و به خصوص در چند انتخابات اخیر ، اگر به آنها نگاه کنید ، می بینید که علی رغم سوerstand تفاهم و سو mis تفاهم نامزدها ، آنها هرگز بر قانون اساسی و قانون اساسی تأثیر نگذاشته اند. گروه های مخالف خواستار تحریم قانون توسط انتخابات ، اما گفت که “غیرممکن” است که هر حزب کنترل کشور را در دست بگیرد.
برخی مخالفت با قانون اساسی یا اصلاحات قانون اساسی را جدی ترین مشکل می دانند. البته این بدان معنا نیست که قانون اساسی مشکلی ندارد. هر قانونی می تواند نقاط ضعف خود را داشته باشد ، نکته اصلی این است که اجرای قانون خوب نیست ، زیرا از ظرفیت قانون اساسی و همچنین در اصل 44 استفاده نشده یا اجرا نمی شود. تغییر آن نیز برنامه ها و راه حل های خاص خود را دارد. .
آنچه این افراد می گویند و اینکه آیا گفته های آنها منطقی است یا نادرست است ، یا برخی گفته ها درست است یا نادرست ، من نیازی به انجام کاری ندارم که توسط متخصصان منطقه به خوبی مورد بحث قرار گیرد. من دوست دارم به طور خلاصه از نظر رفتاری به این موضوع نگاه کنم. س Myال من این است که کسانی که با قانون اساسی یا مواد خاصی مخالفت می کنند و می دانند شورای حکومتی آنها را رد می کند چه هدفی دارند؟ آنها می دانند که کارت شناسایی آنها لغو می شود یا نمی دانند:
اگر آنها می دانستند که از روی هم عبور می کنند و ثبت نام می کنند ، پس هدف آنها چیست؟
· یا نمایش
یا ایجاد هرج و مرج و ناآرامی در بین مردم ، در صورت رد شدن هرج و مرج ایجاد کند و برای تضعیف اخلاق مردم اقدام کند.
یا فکر می کنند حق با آنهاست زیرا می گویند: “اگر شما از حقوق من دفاع نکنید ، من شما را نمی پذیرم و به هیچ کس رأی نمی دهم.”
هر یک از نکات فوق توسط کاندیدای ریاست جمهوری رد شد ، خصوصاً از آنجا که وی سمت قبلی را بر عهده داشت.
نکته دوم این است که آنها نمی دانند که رد صلاحیت می شوند. بنابراین غیر قابل قبول هم هست. شخصی که به روشی غیرمعمول رفتار کرده یا با گفتار و کردار از حوزه قضایی خود خارج شده چگونه این را نمی داند؟ هرکسی که هیچ نقش و اختیاری نداشته باشد لازم است با مردم تماس بگیرد ، مانند رئیس جمهور ایالات متحده و شاهزاده عربستان سعودی ، که مسئول همه این جنایات در منطقه و دشمن شماره یک کشور ما است ، و او را برادر صدا کند ، چگونه آیا می توان انتظار بهره مندی از کشور را داشت؟ او در چنین شرایطی عمل می کند که موقع ریاست جمهوری موقعیت واقعی نداشت ، از قانون سرپیچی کرد ، گویا قبلاً در این پرونده امتحان را پس داده است و عملکرد و نگرش وی در طول مسئولیتش این را نشان می دهد. اکنون ادعاهایش فراتر از محدوده قانون اساسی است و کاملاً با نگرش قدیمی او مغایرت دارد. این تغییر سیاست در آن دولت و با همه طلبکاران ممکن و غیرمسئول و اکنون (در واقع ، او نسبتاً عمل کرد) عجیب است. می توان گفت که این کار خوب وی است و اکنون تغییر کرده است زیرا بسیاری از مردم در برنامه های انقلابی خود تجدید نظر کرده اند و باید دید آیا این اقدامات و این خلق و خو اعتماد به نفس ایجاد می کند یا خیر. مردم می گویند اگر او به قدرت برسد ، نظرات او دوباره تغییر نمی کند در عین حال ، آیا این تغییر موقعیت باید این کشورها یا اهدافی را که آمریکا و غرب سالهاست دنبال می کنند ارج نهد؟
آنچه مهم است این است که نامزدهای ریاست جمهوری ، چه در ابتدای مراحل ثبت نام و چه پس از انتخابات ، در برابر قرآن و نمایندگان مردم قسم می خورند که اگر در جمع رعایت نشوند ، حافظ قانون اساسی خواهند بود. آنها وعده های خود را به مردم رد کرده اند و این اولین و مهمترین مسئله و محل بی اعتمادی به مردم است و این نمونه بارز نقض توافق و سوگند است.
بنابراین ، موضوع ریاست جمهوری موضوعی است که براساس برنامه اجرا و مدیریت می شود و خلاف قانون اساسی نیست ، چه بیش از حد و چه مخفی ، و در هر دو مورد تهمت ، دروغ و تخلف از وعده ها وجود دارد ؛ نقض معاهدات.
نکته نهایی این است که پذیرش برخی از نامزدها برای ریاست جمهوری منطقی نیست و در جهان بی سابقه است. غیر واقعی به نظر می رسد که اینقدر در اخبار صحبت می شود که برخی افراد از حق رای محروم هستند ، باید گفت که بیشتر آنها در اولویت قرار ندارند. اختلاف نظر بین شورای نگهبان و ریاست جمهوری در ثبت نام نامزدها نامطلوب است یا نتیجه بی احتیاطی مجلس و شورای نگهبان و اظهار نظر قانونی بدون اطمینان رئیس جمهور است. شورای نگهبان ادعا کرد که حق قانونی برای تنظیم اساسنامه دارد و مجلس بلافاصله با 203 رأی اقدام شورای نگهبان را تأیید کرد. خوب ، اگر قبلاً این کار را از طریق مجلس انجام داده بودند.
* استاد تمام دانشگاه تهران