کامیار عابدی با اظهارنظر درباره افزایش دزدی دریایی نسبت به گذشته گفت: در گذشته به دلیل افراد بی سواد ، مترجمان و نویسندگان در جامعه اگر کسی بخواهد سرقت خود را مرتکب شود ، می شد. به زودی شناخته شده و انگشت شست ، اما این بار نه.
منتقدان ادبی به سلام آنلاین گفته اند که “سرقت ادبی بحثی قدیمی است در نقد ادبی”. کتاب های “معانی” ، “بایان” و “بدی” که مدت هاست به زبان عربی و فارسی وجود داشته است ، موضوعی به نام “دزد ادبی” را باز کرده اند و اینکه دزدی ها کجا بوده و در کجا مورد استفاده قرار گرفته اند. درست است که البته آنها می خواهند بین این دو تفاوت قائل شوند. با یکدیگر آشنا شوید و بگویید کدام یک هستند که نیستند. این موضوع در سالهای اخیر خصوصاً در نقد ادبیات غربی در انتقاد ادبی بسیار مطرح شده است. یکی از دلایل رشد کنترل نشده سیکلو است که باعث می شود اطلاعات دیگری از منابع دیگر پیدا شود و دزدی دریایی را افزایش دهد.
وی گفت: “اخیراً با تعدادی از محققان علوم انسانی در خارج از کشور صحبت کردم.” فهمیدم که برخی از دانشجویان دانشگاه باید در پایان مقالاتی که می نوشتند جملات بنویسند و امضا کنند ، و این مقاله یا یادداشت بر اساس اصول و قوانین علمی بود. ” از منابع دیگر سازگار یا سرقت نشده است.
آبادی سپس به نقض حق چاپ جهانی در ایران اشاره کرد و گفت: “ما دو مشکل در ایران داریم. یکی این است که ما با حق چاپ جهانی پیوند نداریم و این باعث می شود که تمام کتاب ها و منابع موجود در ایران با استفاده از منابع خارجی با این قانون مرتبط نباشند. و کجا نه این منجر به تصورات غلط عجیب در تحقیق و ترجمه شده است ، و در سالهای اخیر ما ترجمه های کار را اغلب دیده ایم ، شاید دو یا سه مورد از آنها با استفاده از متن اصلی ، اما بقیه ترجمه ها اگر اینطور نیست ، ببینید مقاله اصلی آشپزی است. مترجمان قبلاً ترجمه را در نظر گرفته اند و از آن بطور كامل یا جزئی استفاده كرده اند.
محققان سپس از ادبیات به عنوان نویسنده سخن گفتند: در زمینه نویسنده ، مسئله حتی حادتر است. دلیل اصلی این امر این است که در طول 30 سال گذشته ، به عنوان مثال ، از دهه 1970 ، دانشگاه های علوم انسانی ، به ویژه ادبیات فارسی ، بسیار زیاد شده اند و نظرات در مورد همین موضوع نوشته شده است. و این نظرات نادیده گرفته می شوند. در نتیجه ، آنها سعی کرده اند از منابع یا آثاری استفاده کنند ، و برخی از مطالب منتشر شده است ، و می فهمیم که بسیاری از مطالب در بخش متن و کتاب از یکدیگر ویرایش شده اند و هیچ مرجعی در بر ندارد. صحبت در مورد آن. اعتراض و گزارش
عبدی همچنین گفت: “گاهی اوقات وقتی این نشان داده می شود ، فردی که دزدی می کند فکر می کند که اگر پول زیادی خرج کند و در دادگاه پول جمع کند ، قادر به پرداخت آن نیست.” در حقیقت ، هم پرهزینه و هم پرهزینه نیست. همه این موارد مشکل سرقت ادبی در زمینه ترجمه و نویسندگی در کشور را تشدید می کند و به سرقت ادبی یا بعضا منشا یا سرقت غیرمستقیم نمی پردازد.
وی گفت: “یکی از پیشنهادی که من دارم این است که قانون باید توسط محققان و مترجمان شناخته شده در این زمینه تدوین و تصویب شود و آنها باید در دسترس همگان قرار بگیرند.” باید در زمینه حقوقی نوعی نظم و انضباط و احترام وجود داشته باشد. در این حالت ، مشکل به حدی مدیریت می شود که اگر کسی متوجه شود شغلی از وی دزدیده شده است ، می تواند آن را بدون وقت و هزینه زیاد افزایش دهد و اگر حق داشته باشد می تواند آن را بالا ببرد بنابراین اگر او درست بود ، او می توانست آن را ثابت کند. اینگونه نیست که قاضی و هیئت منصفه از این امر غافل باشند و به سادگی بگویند از این مواد استفاده شده و سپس منتشر شد. با این موضوع باید به عنوان سرقت رفتار کرد و حقوق معنوی و مادی باید در زمینه نگارش و ترجمه رعایت شود و مورد توجه شخصیت های فرهنگی ، دولت ها و افراد علاقمند قرار گیرد.
منتقدان ادبی می گویند: “سرقت ادبیات در مقایسه با گذشته رو به افزایش است زیرا در قدیم تعداد افراد باسواد و نویسندگان کم بود ، بنابراین هر کسی که ترجمه کند یا می نویسد اگر می خواهد دزدی شود ، خواهد بود. آنها اثر انگشت را تشخیص دادند و چاپ کردند. ” تعداد افراد باسواد ، مترجمان و نویسندگان زیاد نیست ، اما در سالهای اخیر با افزایش جمعیت و سواد عمومی تعداد زیادی سرقت رخ داده است.
کامیار عابدی با یادآوری نمونه سرقت ادبی ، گفت: “سه سال پیش کتابی با شعر معاصر توسط یک ناشر دولتی منتشر شد. من آن را خواندم و دریافتم که 50 یا 60 صفحه اول آشنا هستند. می دانم ، مثل کتابی است که دو سال پیش خوانده ام ، می فهمم که در حدود 50 صفحه اول کتاب دوم کمی متفاوت است ، دقیقاً مانند کتاب اول. و دوم پایان نامه معلم است و من حدس می زنم که کتاب دوم توسط شخصی اجرا شده است و او بخش هایی از منابع مختلف را گرد هم می آورد.به ناشر تماس گرفتم و از او خواستم کتاب را جمع کند. ناشر خجالتی بود اما من خودم را معرفی نکردم.
انتهای پیام