بازی دوگانه واشنگتن میتواند شامل یک نقشه راه هوشمند باشد که در نهایت منجر به ارائه خواستههایی از سوی تهران شد که با نتیجه مورد انتظار مذاکرات قبلی متفاوت بود. پیش از این، هدف از این مذاکرات که تا اوت سال گذشته در وین ادامه داشت، بازگرداندن برجام بود. اما آنچه واشنگتن مهندسی است اکنون میتواند در قالب یک طراحی جدید برای نتایج «برد-برد» تفسیر شود؟ در این صورت چه جایگزینی وجود دارد که تهران آستین های خاص خود را داشته باشد؟
هدف از نقشه راه جدید واشنگتن این است که تهران را به همراه متحدان اروپایی خود به سمت پایین شیب لغزنده بکشاند تا باندهای فشار خود را سفت کنند. خواستههای کنونی آنها از تهران نه تنها محدود به برنامه هستهای مبتنی بر توافق 2015 است، بلکه بیش از آن چیزی است که دولت «دونالد ترامپ» در شش شرط خود برای بازگشت به برجام گنجانده است. شرایط دولت ترامپ، اصلاحات در متن بدتر توافقنامه 2015؛ امکان بازرسی تمامی مکان ها از جمله پایگاه های نظامی. تنظیمات برنامه موشکی؛ پایان بخشیدن به تهدیدات سایبری؛ تعریف نقش سپاه در منطقه و پرداختن به مسائل حقوق بشر در ایران. در آن زمان، تهران میتوانست امیدوار باشد که یکجانبهگرایی ترامپ منجر به ظهور مجدد «دوگانگی» و ایده استقلال اروپا از سیاست واشنگتن شود. در این زمینه، فضای ممکن برای مقاومت باقی می ماند. اما از آن زمان و به ویژه اکنون، مشخص شد که اروپایی ها آنقدر از این وضعیت راضی هستند که همچنان به عنوان یاران ارزشمند برای قدرت بیشتر خدمت خواهند کرد. یعنی آمریکا باید بازی کند. جنگ در اوکراین و توافق اجتناب ناپذیر اروپا با سیاست واشنگتن نمونه هایی از این ادعا هستند. خواسته های اروپا همان چیزی است که واشنگتن در یک بسته بزرگتر در مقابل تهران قرار داده است.
پیچیدگی نقشه راه واشنگتن می تواند بسیاری از ناظران را در درک ماهیت شرایط جدید ناتوان و سردرگم کند. دولت «جبیدن» مسیر مورد نظر را تا تهران طی می کند. همانطور که با روسیه در جنگ اوکراین انجام داد. اروپایی ها نیز در این طرح مشارکت دارند. نقش «جوزف بورل» به عنوان کمیسر سیاست خارجی اتحادیه اروپا پس از قطعنامه اخیر پارلمان اروپا در استراسبورگ را نمی توان به عنوان انعطاف برای تهران تعبیر کرد. وقتی هدف از این تصمیم صنفی را در یک سیاست گام به گام در نظر بگیریم که دایره فشار را محدود کنیم.
واشنگتن در روزهای اخیر پیامی بحث برانگیز به تهران ارسال کرده است. بزرگترین رزمایش نظامی مشترک با اسرائیل، سفر رئیس سیا و مشاور امنیت ملی دولت بایدن و همچنین معاون وزیر خزانه داری آمریکا به منطقه برای هشدار به ناقضان تحریم ها علیه ایران. و در نهایت سفر آنتونی بیلینگتون وزیر امور خارجه آمریکا به مصر. و اسرائیل با اعلام همکاری معنوی با معترضان داخلی و یا شاید تجاوزات اخیر جمهوری خواهان، همکاری آشکار و پنهان با فعالیت های خطرناک اسرائیل در مرز ایران و همچنین خارج از آن. آذربایجان بخشی از پیام واشنگتن است. اما در شرایطی که تصور می شود واشنگتن و متحدان غربی و منطقه ای آن به سمت فروپاشی حیات سیاسی-اقتصادی ایران پیش می روند، پیام جنجالی دیگری نیز به تهران منتقل شده است. با وجود ادبیات آمیخته با تهدیدهای او علیه تهران در مصر و اسرائیل، بیلینگتون همچنان می خواست به گفتگو با تهران ادامه دهد. نماینده ویژه «رابرت مالی» بایدن درباره امیدها و ضرورتهای بازگشت به میز مذاکره صحبت میکند. وی در پاسخ به اصرار خبرنگارانی که میخواهند مرگ برجام و پایان مذاکرات با تهران را اعلام کنند، میگوید ماموریتش همچنان پابرجاست.
آیا نقشه راه دولت بایدن و متحدان اروپایی آن در ادامه سیاست و آب نبات قدیمی با ظاهر و تصویری جدید است؟ یا زیرکی دنبال کردن یک سیاست هدفمند که منجر به دو نتیجه ممکن می شود: پایان دیپلماسی، همراه با حکمت انکار مسئولیت شرایط. یا مبارزه تهران برای تسلیم شدن و پذیرش شرایطی که نیازهای روزافزون غرب را برآورده می کند در نتیجه صفر است.
نباید از این نکته غافل شد که در سیاست و عرصه قدرت همیشه متر منابع با متر نتیجه مطلوب یکی نیست.
6464