فرهنگ و هنر

پرهیز از به تاریخ سپاری تجربه‌های دوران اسارت

یکی از مبارزان مستقل گفت: “ما نباید به هر چیزی که مربوط به فرم ، شکل و نمونه اولیه باشد نگاه کنیم.” وقتی صحبت از سختی های حبس می شود ، باید از لایه احساسی یا شعار فراتر برویم. در اسارت می توانیم رفتارهای اجتماعی خاصی را کسب کنیم.

به گزارش سلام آنلاین ، دکتر ابوالقاسم عیسی مراد ، یکی از آزادگان دوران دفاع مقدس ، در جلسه “نوروز در اسارت” گفت: من سه بار به عنوان باسک به خط مقدم اعزام شدم و در آخرین اعزام اسیران را اسیر کردم . هفتاد و دو نفر از ما در حین زخمی شدن در عملیات کربلای 2 در حاج عمران برای چندین روز دستگیر شدیم. من 20 ساله بودم که در شرایط جدید گرفتار آمادگی برای جهاد شدم. بخشی از خاطرات من در کتاب “سفیر زندان” منتشر شده است.

وی افزود: “پس از دستگیری ، ما 10 روز مسافت را طی کردیم تا به اردوگاه رمادی برسیم.” ما سختی های زیادی را تحمل می کنیم. هر چیزی که می تواند به عنوان دستگیری توصیف شود ، مانند شکنجه ، اعدام ، انواع آزار و اذیت ها ، فراتر از آنچه انسان تحمل می کند ، به ما تحمیل می شود. من باسک بودم ، اما عراقی ها اصرار داشتند که مرا به عنوان نگهبان راهنمایی کنند.

وی گفت: “تجربه من در هنگام اسارت نشان می دهد که این اسارت سه مرحله دارد.” مرحله اول مربوط به مراحل اولیه بازداشت است که در آن خصوصیاتی مانند: اضطراب ، عدم اطمینان ، آنچه در پایان اتفاق خواهد افتاد ، فراموشی و سردرگمی در داخل زندانی شکل می گیرد. مرحله دوم اسارت شامل درک شرایط و سازگاری با اسارت بود. در این مرحله ، افراد برای زندگی عادی خود به توافق و برنامه می رسند. به عنوان مثال ، آنها تصمیم می گیرند عربی یا انگلیسی یاد بگیرند ، یا شبکه ای در بین لیبرال ها برای آموزش یکدیگر ایجاد می شود. مرحله سوم اسارت زمانی است که وحدت شکل می گیرد. هر فردی دارای یک هویت است و به تعبیری حکومتی تشکیل شده است که در آن زندان ها توسط شوراها اداره می شوند و همه کارها به صورت پنهانی و آشکار انجام می شود.

وی گفت: “یکی از مواردی که من باید به جوانان جامعه بگویم این است که متأسفانه ، ما نمی توانیم واقعیت ها و واقعیت های مربوط به دوران حفاظت مقدس و اسارت را در فیلم های خود آشکار کنیم.” بنابراین ، رهبران از این تولید بهره مند می شوند از کارهای هنری خودشان ما نباید از نظر شکل و اثر به مسائل نگاه کنیم. وقتی نوبت به نشان دادن دشواری درک می رسد ، ما باید از لایه احساسی یا شعار نیز فراتر برویم.

وی گفت: “ایثار و ازخودگذشتگی رزمندگان ریشه در انتظار هیچ چیز از یکدیگر ندارد.” ما می توانیم به درک برسیم. بگذارید بی نظمی رخ دهد و خودمان را خوب بشناسیم. زندگی ما وقتی معنی می یابد که خود ، توانایی ها و توانایی های بالقوه خود را بشناسیم. در اسارت چاره ای نداریم جز سازگاری با محیط. به عنوان مثال ، وضعیت فعلی که کرونا برای جامعه ایجاد کرده است ممکن است مشابه دوره اسارت باشد. ما ناملایمات را تحمل می کنیم و می توانیم از این لحظه غرورآفرین فرار کنیم.

آزاده گفت: “مردم عراق به ما گفته اند كه اینگونه رفتار كنید ، وقتی به ایران برگردید برای میهن خود م effectiveثر نخواهید بود.” به همین دلیل است که آنها سعی می کنند ما را از حضور در دوره های آموزشی سرگرم کنند و مانع شوند. اسارت فصل دوم زندگی محافظ مقدس من است.

وی افزود: “گاهی اوقات ما با اعدام مصنوعی روبرو می شویم كه در آن هزاران بار مردم شكنجه می شوند.” بحران کرونا اکنون قابل توقف نیست و ما با نقطه نظر و محدودیت هایی روبرو هستیم که از منظر شخصی و شخصی به ما تحمیل می کند. کرونا تحسین حبس را دوست ندارد و زندگی اجتماعی را به خطر می اندازد. مطمئناً تجربه زندگی در اسارت و اجرای آن برای جامعه خوب است زیرا مردم می دانند چگونه با چنین بحرانهایی کنار بیایند که آنها را محدود کرده و شیوه جدید زندگی را در پیش گیرند.

وی تأكید كرد: “در طول زندان ما شرارت نكردیم و به خدا متصل بودیم.” به همین دلیل است که بیشتر زندانیان زمانی را که صرف می کنند برای چیز دیگری معامله نمی کنند. آنها به معنای معنوی رسیده اند. هر کس هر آنچه را می داند قرار می دهد و از آن برای بهبود ذهن و زندگی یک زندانی دیگر استفاده می کند. خدا می خواست در آن زمان زندگی کنیم و پیام آور باشیم. ما نباید تجربه اسارت را به تاریخ بسپاریم.

آزاده با اشاره به ابوترابی فرد گفت: “مردم ممکن است در هر شرایطی احساس یکسانی داشته باشند ، اما برداشت آنها متفاوت است.” درک ما از اسارت ریشه در رابطه ما با عاشورا و مکتب امام حسین (ع) دارد. در دوران اسارت وی ، شخصیت هایی مانند ابوترابی داشتیم که انسجام معنی داری را در سخت ترین شرایط برای آزادی ایجاد کردند. ما یک دولت کاملاً کوچک داریم ، هیچ ایدئولوژی نداریم و برای محافظت از دیگران جان خود را به خطر می اندازیم. درس اصلی که مرحوم ابوبورا بافد به ما آموخت این است که ما نگرش تفکر خود را تقویت کرده ایم. ما از انحصار خود خارج شده و به حرف دیگران گوش می دهیم.

انتهای پیام

دکمه بازگشت به بالا