مقبره شیخ حیدر در سال 1275 یعنی 10 سال قبل از شروع انقلاب مشروطیت به دستور ژنرال فدروف روسیه و توسط تفنگچی مشهور روسی مدودف بسته شد و سقف طلایی آن به سرقت رفت و ارتفاع برج از 22 متر افزایش یافت. . تا 18 متر و نیم. می گویند کاشی های زرنگار را هم کندند و طلاها را آب کردند.
به گزارش سلام آنلاین ایران او می نویسد: “یک سال تمام طول کشید تا حمید پاسبانی و همسرش نیر پیکان معتاد را از قبر شیخ حیدر مشگین شهر بیرون بیاورند. البته اجدادی بوده و حداقل دو قرن پیش ساخته شده است.” شیخ حیدر، 700 سال پس از آن. مقبره شیخ حیدر یا سلطان حیدر از شیوخ صفوی، نسل پنجم فرزندان شیخ صفی الدین اردبیلی و جد شاه اسماعیل بنیانگذار سلسله صفویه از جنگ 31 شهریور 1368 و سرانجام مزار شهدای مشگین شهر در جنگ با شوروی.
باد شدیدی می وزید و تبریزی ها از دور با آهنگ «ای ایران» به رقصیدن پرداختند. سبلان با قله های پوشیده از برف در ابرهای سیاه و آبی ناپدید می شود و باران های خرداد به دشت ها و دامنه های سرسبز مشگین بهشت می بخشد. شهر بوی سیب و سنجد می دهد و آرامگاه شیخ حیدر در وسط مشگین شهر به غریبه ها می گوید که تاریخ و طبیعت با هم در حال انفجار هستند.
در چمنزار نزدیک بقعه که شبیه برج آبی مراغه است به مزار شهید 21 آذر نگاه کردم. عباس قلی ارباب زاده بخشدار مشگین سروان. اسدالله ادیبامینی، ستوان قاسم اردبیلی، ستوان قیزعلی شوقی، ستوان ابوالقاسم صدوقی و ستوان علی هوشیار. پیرمردی با لباس خوب روی قبر می نشیند و الفا تیها را می خواند. می گوید از همان محله آمده و برای خوردن هوا قدم برداشته است. او هر روز در اینجا برای شهدای 21 آذر فاتحه می خواند.
مقبره شیخ حیدر در سال 1275 یعنی 10 سال قبل از شروع انقلاب مشروطیت به دستور ژنرال فدروف روسیه و توسط تفنگچی مشهور روسی مدودف بسته شد و سقف طلایی آن به سرقت رفت و ارتفاع برج از 22 متر افزایش یافت. . تا 18 و نیم متر. می گویند کاشی های زرنگار را هم کندند و طلاها را آب کردند. اپیدمی دو ساله معراج و انزوا فرصتی مغتنم برای زوج های جوان مشگینی است تا آستین ها را بالا بزنند و معتادان را از مقبره متروک شیخ حیدر بیرون برانند و گرد و غبار تاریخ را بپوشانند و آن را به محل گفتگوی فرهنگی شهر تبدیل کنند.
نیر پیکان، کارشناس ارشد پژوهش هنر گفت: تفاهمنامهای با وزارت میراث فرهنگی امضا کردهایم تا علاوه بر کلاسهای هنری با راهنمایی راهنما، کلاسهای میراث فرهنگی در همان پردیس برگزار شود. من مربی کانون پرورش فکری هستم و چون همسرم در زمینه گردشگری تخصص دارد، این فکر بین ما شکل گرفت که یک ساختمان فرهنگی برای کلاس های هنر و ادبیات داشته باشیم تا به مزار شیخ حیدر برسیم.
من می گویم بار را از دوش اداره فرهنگ و ارشاد برداشته اید. در حال حاضر هم کلاس های آموزشی و هم کلاس های میراث فرهنگی در این بنا برگزار می شود. از شب شعر و نقد کتاب تا کیم بافی و سفالگری. همچنان در حال رایزنی با سازمان های آموزش فنی و حرفه ای هستیم تا بتوانیم کلاس های آموزشی را در اینجا نیز تشکیل دهیم.»
من به لیست کلاس ها نگاه می کنم. حدود 30 کلاس فرهنگی و هنری علاوه بر توسعه فرهنگی و هنری، جنبه استخدامی برای فرهنگیان و جنبه اقتصادی برای کارآموزان نیز دارد. کنده کاری، کنده کاری، کتیبه، کاشی، شمع، کنده کاری سنگ های قیمتی، مجسمه های صورت و سیاه قلم، خوشنویسی، لاک بافی، داستان نویسی، نویسندگی خلاق، خواندن و خواندن ذهنی، مجسمه سازی با مواد پلیمری خمیری و …
بقعه شیخ حیدر دارای دو صحن بزرگ است که صحن اول دارای اتاقی زیبا، مجموعه ای از کارگاه های آموزش و بازاری برای فروش و فروش است. همانطور که حمید پاسبانی گفت، اینجا افرادی را داریم که در یک مجموعه یاد می گیرند و در اینجا محصولات خود را به نمایش می گذارند و می فروشند. حیاط دوم که در مرکز بقعه شیخ قرار دارد، مکانی لذت بخش است که می توانید در آن چای سفارش دهید و زیر در مربع بنشینید و تاریخ را ببینید.
نیر پیکان می گوید: «این مجموعه الهام بخش بسیاری از هنرمندان غیرمرتبط است و برای ترویج فرهنگ و هنر شهری در خانه نشسته است. از سوی دیگر می توانم بگویم که اکثر کارآموزان بدون استثنا پس از اتمام دوره آموزشی و آموزشی حکم کار دریافت می کنند.
از کودکان و نوجوانانی که هر روز برای آموزش به اینجا می آیند، می خواهم که هم مزار شیخ حیدر، هم مزار شهدای جنگ چالدران و هم شهدای مبارزه با دموکراسی را ببینند. آموزش و فرهنگ چه آثاری دارد؟ او گفت: «در دوران جوانی ما اسباب بازی های زیادی نداشتیم. به همین دلیل است که ما با هم در جاده بازی می کنیم. بچه هایی که به اینجا می آیند با همین وضعیت روبرو هستند. این محیط واقعاً بر ذهن آنها تأثیر می گذارد و تأثیر عمیقی در تربیت و شخصیت آنها دارد.
این را هم بگویم که بسیاری از عزاداران حداقل 30 سال قبل از تعمیر و باز شدن درهای مقبره اینجا نمی ایستادند و با چشمان ویرانی رها شده و ترس از عبور به آن نگاه می کردند. باور کنید وقتی قبر را تحویل دادیم، یک سال طول کشید تا با کمک پلیس و چهار نگهبان محوطه، معتاد را از اینجا بیرون بیاوریم. خانواده های اول می ترسیدند فرزندان خود را به اینجا بفرستند. کرونا تا یک سال پیش به اوج خود رسید که خانواده به تدریج اعتماد به نفس پیدا کردند و خوشبختانه به سرعت رشد کرد. حالا خیلی ها بچه هایشان را برای بازی به اینجا می آورند.»
از حمید پاسبانی می خواهم که قبر شیخ حیدر را در یک اتاق مخفی باز کند. از راهروی سنگی باریکی می گذریم تا به مقبره شیخ و شش مزار شهدای چالدران برسیم. پلیس گفت: پس از بسته شدن گنبد، آوار ریخته شد و سقف گنبد تخریب شد تا اینکه دو یا سه سال پیش در جریان تعمیرات بازسازی شد. شنیدم جعبه ای روی قبر بود که وسطش یک ستون چوبی بود که از بین رفته بود. این سنگ مربع نیز پایه ستون است».
این برج از بیرون دایرهای و در داخل ۱۲ گوشه با سقفی زیبا است که در هنگام بازسازی بر روی بنا قرار گرفته است. نمای بیرونی برج حاوی آیاتی از قرآن با کاشی های آبی رنگ در زمینه است که آجرها باقی مانده و تازه خوانده شده است. دیوار برج قبل از عبور از این خط به دلیل شباهت به تزیینات «برج خدا» یا مقبره شیخ صفی الدین اردبیلی در اردبیل به الله الله معروف بوده است.
مقبره های شیخ حیدر مانند آرامگاه مدور قرمز، آبی، غفاریه و مراغه دارای پایه های سنگی و سازه های آجری است. کارشناسان معتقدند این برج در سال ۷۱۰ میلادی در زمان ابوسعید بهادرخان پسر الجایتو و آخرین پادشاه مغول یا ایلخانان ساخته شده و در سال ۸۶۷ به آرامگاه شیخ حیدر تبدیل شده است. اسماعیل پس از مرگ، پسر یک ساله اش را به همراه مادر و خواهر و برادرش از ترس مرگ به فارس فرستادند و پس از حدود پنج سال برای تحصیل به لاهیجان بردند. مذهبی، امنیتی. او نوجوانی بود که به اردبیل و مقبره شیخ صفی نقل مکان کرد، بنابراین صوفیان و پیروان صفوی بدون شیخ و مراد باقی نمیماندند، اما چنین شد که در این سفر و در همان زمان سلطنت فرقهای را سرنگون کرد. در سن 15 سالگی بنیانگذار سلسله صفویه در تبریز سلطنت می کرد.
شیخ عبدالغفور ثامن، مورخ لشکر عباس میرزا، جانشین و پسر فتحعلی شاه، که پیش از به سلطنت رسیدن وی درگذشت، در کتاب تاریخ المعجم و الاسلام درباره بقعه شیخ در مشگین نوشته است: سعادت سید. شمس الدین، حاکم شهر ما، به زیارت مقبره شیخ حیدر رفت. مقبره دارای فضای طلایی است که زیر نور خورشید می درخشد. روی بدنه این بنا خط خداوند متعال نوشته شده است.»
البته زمانی که شیخ عبدالغفور به زیارت مقبره شیخ حیدر رفت، مشگین یا مشگین شهر خیاو بود. این کلمه مرکب از کی و آب است که برخی به معنای آب بیشتر و برخی به معنای کی یا مشک است. شهری که رودخانه هایش از هر طرف به سمتش می ریزند و درختان تبریزی اش خیلی دراز است.
ابرهای سیاه ناپدید شدند و قله های پوشیده از برف و دامنه های سبز روشن سبلان از ارتفاعات ایوان جنوبی آرامگاه شیخ حیدر بیرون آمدند. تاریخ و طبیعت در اینجا در هم تنیده شده اند و به کمال باورنکردنی رسیده اند.»
انتهای پیام/