در «دو دستی» ضابطیان با نگاهی ژرف به فرهنگ ژاپن از احترام در تعاملات روزمره تا مراسم سنتی سفری تصویری و نوشتاری به سرزمین آفتاب را رقم میزند؛ تجربهای که خواننده را به دل زندگی ژاپنیها میبرد.

خلاصه فصل اول : مقدمه: ورود به سرزمین آفتاب
آغازی است بر سفرنامهای تصویری و توصیفی از ژاپن کشوری که در آن سنت و مدرنیته در کنار هم زیسته و فرهنگی منحصربهفرد را شکل دادهاند. در این فصل نویسنده با نگاهی دقیق و نثر روایی نخستین مواجهههای خود با فرهنگ ژاپنی را به تصویر میکشد.
نویسنده با توصیف صحنهای از کمک به فردی ژاپنی که لیوان آب را با دو دست میگیرد و با احترام خم میشود به بررسی جزئیات زبان بدن و آداب اجتماعی ژاپنیها میپردازد. این رفتارها که ممکن است برای یک ایرانی عجیب به نظر برسد نشاندهندهٔ عمق احترام و ادب در فرهنگ ژاپنی است.
در ادامه ضابطیان به شباهتها و تفاوتهای فرهنگی میان ایران و ژاپن اشاره میکند؛ از جمله اهمیت بهداشت فردی استفاده از سرویسهای بهداشتی مشابه درآوردن کفش پیش از ورود به خانه و نشستن روی زمین برای صرف غذا. این مقایسهها به خواننده کمک میکند تا با دیدی بازتر به فرهنگ ژاپنی نگاه کند.
نویسنده همچنین به موضوع تابعیت در ژاپن میپردازد و توضیح میدهد که بر اساس قوانین این کشور افراد بالای ۲۲ سال نمیتوانند تابعیت دوگانه داشته باشند. این موضوع برای ایرانیانی که در دهههای گذشته به ژاپن مهاجرت کردهاند چالشی مهم محسوب میشود.
در پایان این فصل ضابطیان به توصیف شهر کیوتو میپردازد و آن را با واژهٔ «خانه» توصیف میکند. او از زیباییهای طبیعی معماری سنتی و فضای آرامشبخش این شهر سخن میگوید و احساس صمیمیت و آشنایی را که در کیوتو تجربه کرده با خواننده به اشتراک میگذارد.
این فصل با نثری روان و توصیفی خواننده را به دنیای فرهنگ و آداب ژاپنی وارد میکند و زمینهساز درک عمیقتر بخشهای بعدی کتاب میشود.
خلاصه فصل دوم : توکیو: شهر تضادها
روایتی است از مواجههٔ نویسنده با پایتخت ژاپن؛ شهری که در آن سنت و مدرنیته سکوت و شلوغی و نظم و بینظمی در کنار هم زندگی میکنند.
در آغاز ضابطیان با توصیف خیابانهای پر ازدحام توکیو به ویژه چهارراه شیبویا تصویری از تلاقی انسانها چترها و نورهای نئون ارائه میدهد که همچون تابلویی امپرسیونیستی به نظر میرسد. او از تجربهٔ سوار شدن بر تلهکابین در دل شهر میگوید که نمایی متفاوت از زندگی شهری را به نمایش میگذارد.
نویسنده سپس به محلهٔ چینیهای یوکوهاما سفر میکند جایی که با وجود شباهتهای ظاهری به محلههای چینی دیگر شهرهای جهان ویژگیهای منحصربهفردی دارد. او از فروشگاهها و رستورانهای متعدد این محله میگوید که ترکیبی از فرهنگهای چینی و ژاپنی را به نمایش میگذارند.
در ادامه ضابطیان به بررسی آداب و رسوم ژاپنیها میپردازد؛ از نحوهٔ تشکر کردن با تعظیمهای ۱۵ تا ۷۰ درجه گرفته تا اهمیت بهداشت فردی و استفاده از سرویسهای بهداشتی پیشرفته. او همچنین به تفاوتهای فرهنگی میان ژاپن و ایران اشاره میکند مانند درآوردن کفشها پیش از ورود به خانه و غذا خوردن روی زمین.
فصل با تأملاتی دربارهٔ همزیستی سنت و مدرنیته در توکیو به پایان میرسد. ضابطیان توکیو را شهری میداند که در آن گذشته و آینده در کنار هم زندگی میکنند؛ جایی که میتوان در یک خیابان هم معبدی سنتی را دید و هم فروشگاهی با فناوریهای پیشرفته.
این فصل با نثری روان و توصیفاتی دقیق تصویری جامع از توکیو ارائه میدهد که میتواند جایگزینی مناسب برای مطالعهٔ مستقیم فصل باشد.
خلاصه فصل سوم : یوکوهاما: دروازهای به چین
یوکوهاما بهعنوان یکی از نخستین دروازههای ارتباطی ژاپن با دنیای خارج در این فصل بهعنوان شهری با پیشینهای پیچیده و هویتی میانفرهنگی معرفی میشود. نویسنده با ورود به این شهر بندری نخستین مشاهدات خود را بهصورت توصیفی بیان میکند: خیابانهای عریض نظم شهری ترکیب معماری غربی و شرقی و حضور قابل توجه مهاجران چینی که بلافاصله حس «مرز مشترک فرهنگی» را به خواننده منتقل میکند. یوکوهاما نهتنها از نظر جغرافیایی نزدیک به چین است بلکه از حیث فرهنگی نیز آثار نفوذ چین در آن مشهود است.
در بخش بعد نویسنده با قدم زدن در محله معروف چایناتاون (Chinatown) به توصیف جزئیات زندهای از این محله میپردازد: مغازههایی با تابلوی چینی عطر تند غذاهای خیابانی صدای مکالمات به زبان ماندارین و آیینهایی که در معابد کوچک برگزار میشوند. این توصیفات نشان میدهد که یوکوهاما چگونه توانسته است همزیستی فرهنگی را به یک تجربه روزمره تبدیل کند.
نویسنده سپس به تاریخچه شکلگیری این منطقه میپردازد و بهطور مستند توضیح میدهد که چگونه پس از گشایش بندر یوکوهاما در دوران میجی نخستین مهاجران چینی به این شهر آمدند و با وجود محدودیتها و تبعیضها بهتدریج بخش قابل توجهی از اقتصاد محلی بهویژه در حوزه غذا تجارت و خدمات را در دست گرفتند. حضور این جامعه مهاجر فضای شهری را نیز دگرگون کرده و یوکوهاما را به پلی فرهنگی میان ژاپن و قاره آسیا تبدیل کرده است.
در ادامه نویسنده تجربه شخصیاش از حضور در یک رستوران سنتی چینی را بازگو میکند؛ جایی که غذا نهتنها جنبه خوراکی دارد بلکه شکلی از نمایش فرهنگی است. توصیف دقیق از سرو غذا رفتار کارکنان نحوه پذیرایی و دیالوگهای مختصر رد و بدل شده این صحنه را بسیار زنده و ملموس میسازد. این بخش نشان میدهد که چگونه غذا میتواند به عاملی برای درک متقابل فرهنگی بدل شود.
فصل با بازدید نویسنده از یک موزه مهاجرت در یوکوهاما پایان مییابد؛ جایی که اسناد عکسها و روایتهای مهاجران چینی به نمایش گذاشته شدهاند. نویسنده با نگاهی تأملبرانگیز اهمیت ثبت این خاطرات تاریخی را یادآور میشود و مینویسد که یوکوهاما همچنان در حال تکامل است؛ شهری که تاریخ مهاجرت و تعامل فرهنگی را در خود حمل میکند و بهجای ایستایی بازتابی از پویایی آسیای نوین است.
خلاصه فصل چهارم : کیوتو: قلب سنتهای ژاپنی
کیوتو در این فصل بهعنوان نماد اصیل فرهنگ و سنتهای ژاپنی معرفی میشود؛ شهری که تاریخ در کوچهپسکوچههای آن جریان دارد و هر معبد باغ یا خیابان بازتابی از قرنها روح شرقی است. نویسنده با ورود به کیوتو اولین بار تحت تأثیر آرامش عمیق حاکم بر فضای شهر قرار میگیرد؛ آرامشی که برخلاف شتاب و هیاهوی توکیو مخاطب را دعوت به تأمل درنگ و ارتباطی درونی با محیط میکند.
در ادامه نویسنده به بازدید از معابد معروفی چون کیومیزو-درا گینکاکوجی و معبد طلایی کینکاکوجی میپردازد. در این بخش معماری سنتی استفاده از چوب و طلا حوضچههای آینهوار و توازن مینیمالیستی میان طبیعت و ساخت بشر بهدقت توصیف میشود. هر معبد نه فقط یک مکان مذهبی بلکه جلوهای از فلسفه ذن احترام به سادگی و آشتی با جهان پیرامون معرفی میشود.
بخش بعدی فصل به مراسم چای اختصاص دارد؛ آیینی که نویسنده آن را تجربهای فراتر از نوشیدن چای میداند. او توصیف میکند که چگونه در یک اتاق تاتامی با حرکات دقیق میزبان سکوت معنادار حاکم و ابزارهای ساده اما نمادین این مراسم به تمرینی برای حضور ذهن و خلوص نیت تبدیل میشود. نویسنده این تجربه را در تضاد با مصرفگرایی مدرن و زندگی دیجیتال تعبیر میکند.
در ادامه به لباسهای سنتی نظیر کیمونو و حضور زنان و مردانی اشاره میشود که در مناسبتهای خاص با پوشش سنتی در سطح شهر ظاهر میشوند. این بخش نمود آشکار پیوند مردم کیوتو با میراث فرهنگیشان است. نویسنده با تحسین به حفظ این سنتها نگاه میکند بدون آنکه آن را نمایش سطحی بداند؛ بلکه نوعی زندگی اصیل و آگاهانه.
فصل با توصیف باغهای ژاپنی کیوتو به پایان میرسد؛ جایی که سنگ ماسه آب و درختان در چیدمانی دقیق نمادهایی از کوه دریا زمان و سکوت هستند. نویسنده حضور در این باغها را «گام زدن درون یک شعر تصویری» مینامد؛ تجربهای که نه تنها حواس بلکه ذهن و جان را نیز درگیر میکند.
در مجموع این فصل تصویری دقیق توصیفی و زنده از شهری ارائه میدهد که نه در گذشته مانده و نه در آینده گم شده بلکه در لحظه اکنون شکوه سنت را بهنرمی با زندگی مدرن درهم آمیخته است. کیوتو در این روایت نه فقط یک مقصد گردشگری بلکه یک تجربه زیستهی فرهنگی و معنوی است.
خلاصه فصل پنجم : اوساکا؛ شهر غذا و زندگی شبانه
اوساکا شهری پرجنبوجوش در ناحیه کانسای ژاپن در این فصل بهعنوان مرکز پویای غذا و سرگرمیهای شبانه معرفی میشود. نویسنده با ورود به این شهر فوراً تحت تأثیر فضای بیوقفه نورهای نئونی و انرژی مردمی قرار میگیرد که شبها را همچون روزها زندگی میکنند. فضای خیابانهای پرنور بازارهای شلوغ و ازدحام افراد محلی و گردشگران تصویری زنده و ملموس از زندگی شهری در اوساکا ترسیم میکند.
نویسنده بهصورت توصیفی و مرحلهبهمرحله تجربه خود را از غذاخوردن در اوساکا بازگو میکند؛ شهری که بهحق لقب «آشپزخانه ملت» را یدک میکشد. از خوردن تاکویاکی (توپکهای اختاپوسی) در کنار خیابان گرفته تا طعم دلچسب اوکونومیاکی (پنکیک ژاپنی) که بهدست سرآشپزان محلی در رستورانهای سنتی تهیه میشود نشان میدهد که فرهنگ غذا در اوساکا نهفقط شکم بلکه ذهن و عاطفه را نیز سیر میکند. تأکید ویژهای بر تجربه خوراکیهای خیابانی و نقش آن در پیوند اجتماعی مردم محلی وجود دارد.
در بخش بعدی زندگی شبانه اوساکا بررسی میشود؛ از محله دوتونبوری با تابلوهای عظیم و رودخانهای که از میان آن میگذرد تا کلابها بارهای سنتی ایزاکایا و سالنهای کارائوکه که تا سحرگاه پر از مشتری هستند. نویسنده با توصیف زنده و گاهی طنزآلود فضای دوستانه و آزاد این مکانها را روایت میکند؛ جایی که مرزهای رسمی ژاپنی رنگ میبازد و ارتباط انسانی اولویت مییابد.
فصل همچنین به خلقوخوی خاص مردم اوساکا میپردازد. نویسنده مردم این شهر را خوشمشرب پرحرف و گشادهرو توصیف میکند در تقابل با رسم و ادب رسمیتر در توکیو. این تفاوتهای فرهنگی از خلال گفتگوهای روزمره با راننده تاکسی فروشنده بازار یا پیشخدمت رستوران منعکس میشود و حس زندهتری از زیست بومی اوساکا ارائه میدهد.
در پایان فصل نویسنده نتیجه میگیرد که اوساکا فراتر از ظاهر پرزرقوبرق و شهرت غذاییاش بازتابی از ژاپنی است که میخندد شوخی میکند و خود واقعیاش را در شبهای شلوغ آشکار میسازد. این شهر برای او تجربهای از زندگی بیواسطه و انسانی در کشوری با نظم و ساختار سختگیرانه بوده است.
خلاصه فصل شیشم : کوبه – بندری با طعم غرب
شهر بندری کوبه در این فصل بهعنوان یکی از نخستین دروازههای ورودی فرهنگ غربی به ژاپن معرفی میشود. نویسنده با نگاهی دقیق و مشاهداتی زنده روایت خود را از ورود به کوبه با توصیف فضایی آغاز میکند که همزمان بوی دریا و رایحهی نان فرانسوی در آن پیچیده است. فضای شهری کوبه در این فصل آمیزهای از معماری اروپایی فروشگاههای مدرن کافههایی با قهوهی اصیل غربی و در عین حال نشانههایی از سنت ژاپنی توصیف شده که گویی شهر هویتی دوگانه اما هماهنگ یافته است.
نویسنده سپس به تاریخچهی شهر پرداخته و بیان میکند که کوبه در دوران میجی از نخستین بنادری بود که به روی تجارت خارجی گشوده شد. این تحول موجی از مهاجرت تبادل فرهنگی و ورود کالاهای غربی را به همراه داشت. در روایت آمده که چگونه محلههای قدیمی مهاجرنشین با خانههای چوبی سبک ویکتوریایی و کلیساهای سنگی هنوز هم در دل کوبه زندهاند و هویتی متفاوت از دیگر شهرهای ژاپن به آن بخشیدهاند.
بخش میانی فصل به تجربهی شخصی نویسنده از بازدید از مناطق گردشگری مشهور مانند تپههای کیتامایچی برج بندر کوبه و خیابانهای خرید ساننومیا و موتوماتا اختصاص دارد. او در این قسمت با نگاهی جزئینگر تعامل میان فرهنگ محلی و جهانیشده را در کالاها لباسها غذاها و سبک زندگی مردم تحلیل میکند. از دید او کوبه نهتنها نماد پیوند ژاپن با غرب بلکه الگویی از زیستن میان سنت و مدرنیته است.
در ادامه نویسنده وارد رستورانی با شهرت جهانی برای ارائهی گوشت کوبه میشود و تجربهی خود از طعم استثنایی این غذا را با دقت توصیف میکند. در کنار آن اشارهای به فرآیند پرورش دام خاص این منطقه استانداردهای غذایی و جایگاه آن در هویت فرهنگی کوبه ارائه میشود که بهوضوح نشان میدهد غذا چگونه میتواند تجلیگاه تاریخ اقتصاد و فرهنگ یک شهر باشد.
پایان فصل با انعکاس تأملاتی دربارهی حس آشنایی و غربت همزمان در کوبه رقم میخورد؛ جایی که نویسنده در میانهی انبوهی از نشانههای فرهنگی غرب همچنان ریشههای ژاپنی را حس میکند. او کوبه را شهری معرفی میکند که نه تنها گذشتهی خود را فراموش نکرده بلکه با آغوشی باز آیندهای جهانی را پذیرفته است. این فصل با بیانی تصویری و حسبرانگیز کوبه را به مثابه پلی میان شرق و غرب سنت و نوگرایی و درونگرایی و برونگرایی ترسیم میکند.
خلاصه فصل هفتم : نارا: ملاقات با گوزنهای مقدس
در این فصل نویسنده با ورود به شهر تاریخی نارا فضایی سرشار از آرامش زیبایی طبیعی و احترام به سنتها را توصیف میکند. نارا بهعنوان یکی از کهنترین پایتختهای ژاپن با معابد عظیم پارکهای وسیع و حضور نمادین گوزنهای آزاد در سطح شهر نمادی از پیوند دیرین میان طبیعت مذهب و فرهنگ ژاپنی معرفی میشود.
در آغاز نویسنده با عبور از خیابانهایی که بوی چوب مرطوب خزه و برگهای پاییزی در هوا پیچیده است به پارک معروف نارا میرسد؛ جایی که صدها گوزن نیمهآزاد بیهراس در کنار بازدیدکنندگان زندگی میکنند. او توضیح میدهد که این گوزنها در باور شینتو فرستادگان الهی هستند و همین تقدس باعث شده با احترام خاصی از آنها نگهداری شود. توصیف مواجهه حضوری با این حیوانات با لحنی طنزآلود و لطیف جنبههای انسانی و گاه بازیگوشانهی گوزنها را نیز نمایان میسازد.
سپس نویسنده به بازدید از معبد تودایجی میپردازد؛ معبدی باشکوه با مجسمهی عظیم بودای نشسته که در دل ساختمانی چوبی و باستانی جای گرفته است. در این بخش ضمن توصیف جزییات معماری مقیاس عظیم مجسمه و سکوت معنوی حاکم بر فضا حس احترام و حیرت بازدیدکننده در برابر عظمت تاریخی و معنوی نارا برجسته میشود.
در ادامه به مراسم سنتیای اشاره میشود که در صحن معبد برگزار میشود؛ شامل آیینهای شستوشو نذر و نیایش. نویسنده با نگاهی دقیق تعامل بازدیدکنندگان و راهبان را در قالب حرکات نمادین و صداهای تکرارشونده تشریح میکند. او این تجربه را نه صرفاً تماشای یک مکان بلکه ورود به جریان زندهای از سنت و باور جمعی تعبیر میکند.
در پایان نویسنده نارا را شهری مینامد که «گذشته در آن نفس میکشد»؛ جایی که قدم زدن در کنار گوزنها تماشای معابد و درک آداب سنتی ترکیبی از آرامش ذهنی شگفتی فرهنگی و احترام به تاریخ را به همراه دارد. فصل با تصویری شاعرانه از غروب آفتاب بر فراز معبد ختم میشود؛ لحظهای که نماد وحدت انسان طبیعت و تقدس در بستر زمان است.
خلاصه فصل هشتم : هیروشیما: از ویرانی تا صلح
با ورود نویسنده به شهر هیروشیما آغاز میشود شهری که نامش برای همیشه با فاجعه بمب اتمی در سال ۱۹۴۵ گره خورده است. روایت با توصیفی دقیق از فضای آرام و صلحآمیز کنونی شهر آغاز میشود که در تضاد آشکاری با گذشتهی فاجعهبار آن قرار دارد. نویسنده ابتدا از ایستگاه قطار خارج میشود و با خیابانهایی روبهرو میشود که نشانی از ویرانی در آن دیده نمیشود اما تاریخ هنوز در زیر پوست شهر نفس میکشد.
در ادامه نویسنده به «پارک صلح هیروشیما» وارد میشود؛ فضایی وسیع سبز و آرام که به یاد قربانیان بمباران ساخته شده است. در مرکز پارک «گنبد بمب» (Genbaku Dome) قرار دارد که بهعنوان تنها سازهای که پس از انفجار سر پا مانده به نماد مقاومت و یادآوری بدل شده است. نویسنده با دقت وضعیت فعلی این بنا را توصیف میکند؛ ساختمانی نیمهویران با سازه فلزی نمایان که در عین سادگی بار معنایی سنگینی را منتقل میکند.
در بخش بعد بازدید از «موزه صلح هیروشیما» روایت میشود. نویسنده با نگاهی جزئینگر به توصیف محتوای موزه میپردازد: وسایل سوخته لباسهای پاره عکسهای قربانیان و روایتهای تکاندهنده از بازماندگان. با دقت خاصی به نحوه چیدمان نمایشگاهها اشاره میشود که چگونه بازدیدکننده را به مرور زمان از روز بمباران تا تلاشهای جهانی برای منع سلاحهای هستهای هدایت میکنند.
در بخش میانی فصل نویسنده به گفتوگوی کوتاهی با یک راهنمای محلی اشاره میکند که خود فرزند یکی از بازماندگان بمباران است. راهنما با صدایی آرام اما محکم بر اهمیت یادآوری و آموزش تأکید میکند تا «چنین اتفاقی هرگز تکرار نشود». این بخش فصل را از یک گزارش صرف به تجربهای انسانی و احساسی ارتقا میدهد.
سپس نویسنده به فضای فعلی شهر بازمیگردد و از زندگی روزمره مردم دانشآموزانی که در حال بازدید از موزهاند مغازههای کوچک و صدای آرام رودخانه اوتا مینویسد. همهی اینها در کنار هم تصویری از شهری میسازند که از دل فاجعه به نماد صلح و بازسازی تبدیل شده است. در پایان فصل نویسنده با تأملی کوتاه از شهر خداحافظی میکند؛ جملهای ساده اما عمیق: «هیروشیما هنوز زنده است اما دیگر نمیخواهد کسی را بکشد.»
خلاصه فصل نهم : فرهنگ چای و مراسم سنتی
فصل «فرهنگ چای و مراسم سنتی» به بررسی ریشهها ساختار و معنای عمیق آیین چای در ژاپن میپردازد و این آیین را نه صرفاً بهعنوان عملی برای نوشیدن چای بلکه بهمثابه آیینی فلسفی فرهنگی و زیباشناختی معرفی میکند. نویسنده با نگاهی موشکافانه روند شکلگیری مراسم چای را در تاریخ ژاپن و ارتباط آن با تعالیم ذن سادهزیستی و هماهنگی با طبیعت توضیح میدهد.
در آغاز فصل به منشأ آیین چای اشاره میشود که از چین وارد ژاپن شد و بهمرور در فرهنگ ژاپنی رنگی بومی یافت. سپس معرفی استادان بزرگ این هنر مانند سن نو ریکیو صورت میگیرد؛ شخصیتی کلیدی که مراسم چای را به اوج تکامل معنوی و آیینی رساند. ویژگیهای خاص مراسم چای به تفصیل شرح داده میشود؛ از جمله سکوت کندی حرکات احترام متقابل میزبان و میهمان و ارزشگذاری بر لحظه حال.
بخش بعدی فصل به توصیف دقیق اجزای مراسم اختصاص دارد. نویسنده محل برگزاری (چایخانه) ابزارهای اصلی مانند کاسه چای (چاوان) کفگیر بامبویی (چاشاکو) پارچه تمیزکننده (فوکوسا) و ظرف پودر چای سبز (ناتسومه) را با جزئیات معرفی کرده و کارکرد هر یک را بیان میکند. این توضیحات با رویکردی توصیفی و دقیق انجام میشود تا خواننده تصویر روشنی از محیط آیینی و فضای چای پیدا کند.
در ادامه گامهای اصلی اجرای مراسم چای توضیح داده میشود: از آمادهسازی مکان خوشآمدگویی به مهمانان ورود و نشستن در ترتیب خاص تا مراحل آمادهسازی و سرو چای. در هر مرحله نشانههایی از ارزشهای فرهنگی ژاپن نظیر «وا» (هماهنگی) «کِی» (احترام) «سِی» (پاکی) و «جاکو» (آرامش درونی) آشکار میشود. این بخش از فصل ساختاری مرحلهبهمرحله دارد و هر مرحله با دقت و با تمرکز بر جزئیات توصیف میشود.
در بخش پایانی نویسنده از تجربه شخصی خود در شرکت در یکی از این مراسمها مینویسد. توصیف فضا حرکات آهسته و دقیق استاد چای سکوتی که بر فضا حاکم است و احساسی از تعمق و وقار همگی در این روایت بازتاب مییابند. این بخش بهگونهای نوشته شده که تجربهای ملموس و زیباشناختی از مراسم چای را به خواننده منتقل کند بیآنکه از مسیر توصیف مستند و علمی خارج شود.
در مجموع این فصل تصویری جامع از آیین چای ژاپنی ارائه میدهد؛ آیینی که در ظاهر ساده ولی در معنا سرشار از مفاهیم عمیق فلسفی و فرهنگی است و بهعنوان نمادی از هویت و روح ژاپنی شناخته میشود.
خلاصه فصل دهم : غذاهای ژاپنی: از سوشی تا رامِن
فصل «غذاهای ژاپنی: از سوشی تا رامِن» نگاهی جامع توصیفی و روایتمحور به تنوع فلسفه و فرهنگ نهفته در خوراک ژاپنی دارد. نویسنده با نگاهی تجربهگرایانه غذا را بهعنوان آینهای از تاریخ زیباییشناسی و سبک زندگی مردم ژاپن معرفی میکند و از تجربههای شخصی خود در مواجهه با انواع غذاهای سنتی و خیابانی میگوید.
در ابتدای فصل نویسنده سوشی را بهعنوان یکی از شناختهشدهترین غذاهای ژاپنی معرفی میکند؛ غذایی که علیرغم ظاهر سادهاش از قواعدی سختگیرانه در انتخاب مواد اولیه چیدمان و طرز تهیه پیروی میکند. او از تجربهی خوردن سوشی در رستورانی سنتی در توکیو مینویسد؛ جایی که سرآشپز سوشی را همچون قطعهای هنری با دقت و ظرافت میسازد. تمایز بین انواع سوشی (نظیر نیگیری ماکی و ساشیمی) و تأکید بر کیفیت ماهی تازه بخشی از روایت این بخش را تشکیل میدهد.
در ادامه نویسنده به رامِن میپردازد؛ غذایی گرم دلچسب و در دسترس که برخلاف سوشی چهرهای مردمیتر دارد. او به تنوع منطقهای در تهیه رامِن اشاره میکند از شیو رامِن نمکی هاوکايدو تا تونکوتسو رامِن چرب و غلیظ فوکوئوکا. تفاوت در طعمِ عصارهها نوع نودل و تزئینات نشانی از تنوع فرهنگی درون خود ژاپن دانسته میشود. نویسنده همچنین تجربهی خوردن رامِن را در غرفهای کوچک در اوزاکا توصیف میکند جایی که نودلهای بخارگرفته حس گرما و امنیت را در شبهای بارانی منتقل میکنند.
سپس غذاهای خیابانی مانند تاکویاکی (توپهای هشتپایی) و اوکونومییاکی (پنکیک ژاپنی) بررسی میشود. نویسنده از تماشای پخت این غذاها در خیابانهای اوساکا و تعامل پرشور فروشندهها با مشتریان میگوید. طعم غذاها با توصیف حسی همچون “گرمای یک بغل بعد از روز سرد” یا “لبخند ترد روغنی” به تصویر کشیده میشود و بهوضوح لذت نویسنده از این تجربه نمایان است.
در بخش بعد مراسمهای سنتی غذا خوردن همچون “کایسکی” – شام رسمی با چندین بخش از غذاهای هنری – و آداب استفاده از چاپستیک نحوهی نشستن و گفتن “ایتاداکیماسو” پیش از غذا بهمثابهی بازتابی از روحیهی احترام در فرهنگ ژاپنی مطرح میشود. غذا نه صرفاً تغذیه بلکه نوعی آیینِ مراقبهی جسم و روح است.
فصل با جمعبندی تجربههای نویسنده در مواجهه با غذاهای ژاپنی پایان مییابد؛ او غذا را نه فقط بخشی از سفر بلکه بستری برای آشنایی با جهانبینی یک ملت معرفی میکند. از نگاه او هر لقمه داستانی در دل دارد؛ از تاریخ جنگها و مهاجرتها تا نظم و زیبایی در زندگی روزمره ژاپنیها.
خلاصه فصل یازدهم : فناوری و زندگی مدرن در ژاپن
فصل «فناوری و زندگی مدرن در ژاپن» به بررسی جامع پیوند میان پیشرفتهای فناورانه و سبک زندگی امروزی ژاپنیها میپردازد. نویسنده با نگاهی توصیفی اما منظم تصویری ملموس از نحوه حضور فناوری در تمام لایههای جامعه ژاپن ارائه میدهد؛ از خانههای هوشمند تا سامانههای حملونقل و شیوههای ارتباطات روزمره.
در آغاز فصل اشاره میشود که فناوری در ژاپن نهتنها یک ابزار بلکه عنصری ساختاری در سازماندهی زندگی روزمره مردم است. خانههای ژاپنی با سیستمهای خودکار روشنایی گرمایش امنیت و حتی یخچالهای متصل به اینترنت مجهز شدهاند. این سطح از اتوماسیون نشاندهنده فرهنگ دقت و کارایی در زندگی ژاپنی است. نویسنده از تجربهای شخصی در اقامت در خانهای تمامهوشمند یاد میکند که بدون نیاز به دخالت انسانی بسیاری از امور را بهطور خودکار انجام میداد.
بخش بعدی فصل به سامانههای حملونقل عمومی اختصاص دارد. قطارهای شینکانسن (گلولهای) با دقت زمانی ثانیهای فناوری ضدزلزله و صندلیهای هوشمند از جمله ویژگیهایی هستند که توصیف شدهاند. نویسنده تجربهای از استفاده از این قطارها را نقل میکند و آن را نمادی از کارایی و احترام به زمان در فرهنگ مدرن ژاپن میداند.
در ادامه به نحوه استفاده روزمره از فناوریهای دیجیتال پرداخته میشود. استفاده از اپلیکیشنهای پرداخت هوشمند فروشگاههای بدون فروشنده و رباتهای خدماتی در رستورانها و هتلها بخشی از زندگی عادی شهروندان ژاپنی است. توصیف فروشگاههایی که بدون حضور انسان اداره میشوند با تصویری از یک فروشگاه شبانه در کیوتو همراه است که تنها با کارت اعتباری و چهرهنگاری کار میکند.
بخش مهمی از فصل به رابطه مردم ژاپن با رباتها و هوش مصنوعی اختصاص دارد. برخلاف بسیاری از جوامع که با دیده تهدید به این فناوریها مینگرند در ژاپن رباتها اغلب با حس همدلی و احترام همراهند. نویسنده به حضور رباتهای پرستار در آسایشگاهها معلمان هوش مصنوعی در کلاسهای خصوصی و راهنمایان ربات در فرودگاهها اشاره میکند.
در انتهای فصل نویسنده به این نکته میپردازد که فناوری در ژاپن نه صرفاً یک دستاورد بلکه بخشی از فرهنگ زیستن و نگاه به آینده است. ترکیب دقیق میان سنت و نوگرایی و نحوه همزیستی آرام فناوری با عناصر انسانی و طبیعی چهرهای منحصربهفرد از جامعه مدرن ژاپن ترسیم میکند. فناوری در این کشور ابزاری برای نظم احترام و ارتقای کیفیت زندگی تلقی میشود نه صرفاً نشانهای از پیشرفت صنعتی.
درباره نویسنده :منصور ضابطیان
منصور ضابطیان نویسنده روزنامهنگار مجری و پادکستساز ایرانی متولد سال ۱۳۴۹ است. او تحصیلات خود را در رشتهٔ علوم آزمایشگاهی در دانشگاه علوم پزشکی گیلان آغاز کرد و سپس در رشتهٔ سینما در دانشکدهٔ سینما و تئاتر تهران ادامه داد. ضابطیان فعالیت حرفهای خود را با روزنامهنگاری آغاز کرد و با نشریاتی چون «همشهری» «ایران» «تهران امروز» «گزارش فیلم» «حیات نو» و «چلچراغ» همکاری داشته است.
از سال ۱۳۷۸ ضابطیان وارد عرصهٔ رادیو و تلویزیون شد و برنامههایی مانند «وکیل محله» «باغچهٔ مینو» «سمت خدا» «مردم ایران سلام» «فرش واژه» «رادیو هفت» «روزی روزگاری» «صد برگ» و «رادیو شب» را اجرا و تهیه کرده است. او در حوزهٔ روزنامهنگاری دو جایزهٔ قلم بلورین برای بهترین گفتوگو و بهترین گزارش سال را در جشنوارهٔ مطبوعات ۱۳۸۳ دریافت کرده و همچنین بهعنوان یکی از مجریان برتر تلویزیون شناخته شده است.
منصور ضابطیان در زمینهٔ نویسندگی بهویژه در حوزهٔ سفرنامهنویسی آثار متعددی منتشر کرده است. از جملهٔ این آثار میتوان به «مارک و پلو» «مارک دو پلو» «برگ اضافی» «سباستین» «چای نعنا» «موآ» «بیزمستان» «از اون روزا که عکسا» «نوشابهٔ زرد» و «استامبولی» اشاره کرد. جدیدترین اثر او «دو دستی» سفرنامهای از سفر یکماههاش به ژاپن در پاییز ۱۴۰۲ است که مشاهدات و تجربیات شخصیاش از فرهنگ و زندگی مردم ژاپن را بههمراه عکسهایی از این سفر به تصویر میکشد.
کتاب های مرتبط با دو دستی
- چای نعنا:کتاب «چای نعنا» نوشته منصور ضابطیان سفرنامهای است که تجربیات نویسنده از سفر به مراکش را در سال ۱۳۹۲ به تصویر میکشد. این کتاب با نثری روان و طنزآمیز خواننده را با فرهنگ و آداب و رسوم مردم مراکش آشنا میکند.
- مارک و پلو:«مارک و پلو» اثر منصور ضابطیان مجموعهای از سفرنامههای کوتاه است که در سال ۱۳۹۰ منتشر شد. نویسنده در این کتاب خاطرات سفرهای خود به کشورهای مختلف را با زبانی صمیمی و جذاب روایت میکند.
- بیزمستان:کتاب «بیزمستان» نوشته منصور ضابطیان سفرنامهای است که در سال ۱۳۹۵ منتشر شد. این اثر به روایت سفرهای نویسنده به کشورهای مختلف با تمرکز بر جنبههای فرهنگی و اجتماعی میپردازد.
- نوشابه زرد:«نوشابه زرد» اثر منصور ضابطیان در سال ۱۳۹۳ منتشر شد و شامل خاطرات سفر نویسنده به کشورهای آسیای شرقی است. این کتاب با نثری طنزآمیز به بررسی تفاوتهای فرهنگی میان ایران و کشورهای مورد بازدید میپردازد.
- سفرنامه ژاپن:کتاب «سفرنامه ژاپن» نوشته ناصرالدین شاه قاجار روایت سفر پادشاه ایران به ژاپن در قرن نوزدهم است. این اثر تاریخی نگاهی به فرهنگ و جامعه ژاپن در آن دوران دارد.
- سفر به سرزمین آفتاب:«سفر به سرزمین آفتاب» نوشته علیاصغر حکمت در سال ۱۳۱۵ منتشر شد و به بررسی فرهنگ و تمدن ژاپن میپردازد. نویسنده در این کتاب تجربیات خود از سفر به ژاپن را با نثری علمی و دقیق بیان میکند.
- سفرنامه هند:کتاب «سفرنامه هند» اثر ابوالحسن خان ایلچی روایت سفر نویسنده به هند در قرن نوزدهم است. این اثر با نثری ادبی به توصیف فرهنگ و جامعه هند میپردازد.
- سفرنامه مکه:«سفرنامه مکه» نوشته ناصر خسرو یکی از قدیمیترین سفرنامههای فارسی است که در قرن یازدهم میلادی نگاشته شده است. این کتاب به توصیف سفر نویسنده به مکه و مشاهدات او از سرزمینهای اسلامی میپردازد.
- سفرنامه چین:کتاب «سفرنامه چین» اثر مارکوپولو روایت سفرهای این جهانگرد ونیزی به سرزمین چین در قرن سیزدهم است. این اثر یکی از مهمترین منابع تاریخی درباره چین در آن دوران محسوب میشود.
- سفرنامه اروپا:«سفرنامه اروپا» نوشته میرزا صالح شیرازی روایت سفر نویسنده به کشورهای اروپایی در قرن نوزدهم است. این کتاب به بررسی تفاوتهای فرهنگی و اجتماعی میان ایران و اروپا میپردازد.