رقص دست دادن یک پیرمرد افغان در اینترنت را به خاطر دارید؟ یادتان هست چقدر تحسین برانگیز بود و ما را که از آمدن طالبان می ترسیم امیدوار کرد که خوب نباشد! زیبایی و آزادی به راحتی از دست نمی رود. و یادت هست وقتی خبر دستگیری پیرمرد رسید و از طالبان متنفر بودیم چقدر غمگین شدیم؟ و این فقط احساسات ما نیست. خیلی ها در شادی اول و بعد غم با ما شریک شده اند. بسیاری از ساکنان دهکده جهانی. حالا تصور کنید عده ای این طرف دنیا و آن طرف دنیا خبر ملاقات با پیرمرد ایرانی را بشنوند. جرم بالا بردن دست در وسط بازار ماهیگیر هم همینطور. چه کار می کنند؟ آیا واقعا نیاز به توضیح دارم؟ چه کسی باعث شد که تصویر جامعه ایران و نظام ایجاد شده در ایران به دنیا منتقل شود؟ چرا کسی کتش را در نمی آورد؟ چگونه می توان یک خبرنگار خوش شانس را به خاطر گزارش اخباری که همه معتقدند درست است، تحت تعقیب قرار داد، چرا شما تصاویر تاریک و ترسناک از کشور خود را نشان می دهید و به رسانه های متخاصم غذا می دهید، اما هیچکس نمی داند که اینها پیشنهاد دهندگان هستند، آنها به آبروی این کشور لطمه زده اند. منطقه، مشکلی وجود دارد؟
آیا عده ای به اندازه طالبان از نظام جمهوری اسلامی به دنیا دفاع می کنند اشکالی دارد؟ یادت هست سالها با بهترین و نجیب ترین فیلمسازان ما به بهانه ارعاب چه کردی ترسیدی؟ یادتان هست چقدر به رخشان بنی اعتماد که صادقانه و دردناک مسائل اجتماعی را افشا می کرد، خندیدید؟ انصافاً تلخ ترین فیلم جشنواره چنین تصویر غم انگیزی از وضعیت کنونی ارائه نمی دهد. همین اتفاقات یکی دو سال پیش از گشت ارشاد گرفته تا تعطیلی کافه ها و دیدار با صادق بوقی در حاشیه را رها کنید و به قول شما سینماگران و خبرنگاران و روشنفکران را کور کنید.از آن طرف. کدام یک برای کشورها هزینه بیشتری دارد؟ کدام یک منجر به هرج و مرج می شود؟ چه چیزی مردم را لجباز می کند؟ کدام یک باعث اعتراض همه احزاب سیاسی دلسوز شد؟ کدام یک حیثیت و آبروی این سرزمین را خوار می کند؟
و اکنون چه بر سر مردم می آید؟ چه کسی به سوالات بی پایان پاسخ خواهد داد، چرا مردم شما و خودتان را در مقابل هم می بینند؟ آیا با چنین ملاقاتی، تشویق ها ناخواسته و ناخواسته فریاد می زنند؟ یعنی اگر صادق بوغی به نیروهای محترم پندار وابسته بود باز هم چنین مشکلی داشت؟ این چیزها را همه به یاد دارند و در چند روز اخیر بارها و بارها می گویند که رقص نمایندگان رسمی جمهوری اسلامی در کنار برادران سعودی اشکالی ندارد، اما شادی یک مرد از کوچه و بازار می آید. واقعاً می تواند نماینده اکثریت مردم ایران در همه جا باشد، چه می آورد؟ این تضادها ریشه اعتماد و اتحاد را می سوزاند. آنها خشک هستند، نمی توان شعار همدلی و اتحاد داد و برای چنین ایده هایی کلیپ و آهنگ تولید کرد، اما اجرای ما در خیابان متفاوت است. ما نمی توانیم در خط مقدم خطوط قطبی کاذب باشیم و تتلو را معیار حق و باطل امروز بدانیم و ساسی مانکن را نماد بی کفایتی فردا بدانیم. الان در آگهی های تایید شده توسط نهادهای رسمی چیزهایی مثل آنچه ساسی می خواند می شنویم. نامناسبی فقط مربوط به الکسیس تگزاس نیست. این آهنگ های خرافی، موسیقی ممنوع، این فرهنگ ها و اصول گربه ای که انسان ها را به یاد مردان اروتیک و بدتر از مردان اروتیک می اندازد چیست؟
در طول این سال ها همه افراد مهم را از عرصه فرهنگی و هنری حذف کرده ایم و به عده معدودی که اهل هنر و فحش و بدحجابی نیستند فضا داده ایم و بعد انتظار داریم شرایط بهتر شود. تاکنون این خود مردم هستند که چندان به بداخلاقی نگذاشته اند و با حمایت از صادق بوغی بازار پوشاک مردانه را کند کرده اند. در آن زمان، در این بازار طرحی، روند بدنام ورشکستگی همواره طلبکاران سیاسی بود که سعی می کردند از رونق ابوالفضل چشم پوشی کنند و جای شاکیان و متهمان را تغییر دهند و این عنوان را ایجاد کردند: صادق بوغی ساسی مانکن را شکست داد. واقعا زندگی کردن سخت است، کار کردن عالی است، من نگران دنیا هستم.