فرهنگ و هنر

ترکیبی از شفیعی کدکنی و شاملو!

یدالله گودرزی درباره آدونیس شاعر معاصر عرب نوشت و او را ترکیبی از شفیعی کدکنی و شاملو توصیف کرد. او می گوید: آدونیس شاعری است که عاشق اسطوره ها و اندیشه هاست، به همین دلیل حتی نام خانوادگی خود را آدونیس که افسانه دنیای باستان است برگزید.

این مترجم، شاعر و پژوهشگر در یادداشتی با عنوان «آدونیس و ایران» به سلام آنلاین نوشت: علی احمد سعید اسبار (آدونیس) شاعر، محقق و متفکر نام آشنای جهان عرب، یکی از تأثیرگذارترین شاعران و … خاورمیانه و همیشه در فضایی پر از آشفتگی و جنجال به سر می برد. علی احمد سعید را با توجه به مطالعه و تالیف و سابقه شعری او می توان تلفیقی از شفیعی کدکنی و ع. صبح دانست. او شاعری بود که عاشق اسطوره و اندیشه بود و به همین دلیل حتی نام خانوادگی خود را «آدونیس» اسطوره دنیای باستان برای خود انتخاب کرد. در واقع عشق به اسطوره باعث شد نامی اسطوره ای برای خود انتخاب کند که به معنای رستاخیز زندگی و رستاخیز است.

علی احمد سعید اسبار (آدونیس) در سال 1930 در کاسبین در حوالی لاذقیه سوریه به دنیا آمد و تحصیلات خود را در سوریه و لبنان ادامه داد و سرانجام دکترای خود را از دانشگاه سنت جوزف لبنان دریافت کرد.

زندگی دشوار آدونیس او را به شاعر و متفکری سرکش تبدیل کرد و او نیز مانند جست‌وجوی بی‌پایان و بی‌پایان، به شور مدرنیته و شورش در مجامع و دره‌های روشنفکری مختلف تبدیل شد.

رویارویی با مردی در خاورمیانه و رویارویی او با قیام ها و هجمه های فرهنگ غرب، تأملی عمیق را می طلبید و آدونیس در پی یافتن راهی در میان جریان قوی «سنت» و مدرن «و تلاش» بود. برای پیدا کردن سیر و روشنگری در این مسیر، از این رو این سوگیری را می توان در آثار تفکر سنتی و مدرن، ایستا و پویا، تصوف و سوررئالیسم مشاهده کرد.

از سوی دیگر آشنایی او با میراث راز و صوفیانی که به دنبال دید و تفکر دیگری بودند، او را به این بخش کشاند و در پی برقراری ارتباط میان آثار صوفیانه و قرائت مدرن بود. سبک فکری و ادبیات و تکنیک معاصر.

آدونیس علاقه خاصی به میراث ادبی و عرفانی ایران دارد. وی در سفرش به ایران در دسامبر 2004 گفت که حافظ و سعدی دو ستاره درخشان تاریخ و ادبیات ایران هستند که آوازه آنها در جهان پیچید. شهرت شیراز را از دور شنیدیم و از آن الهام گرفتیم.

آدونیس پیوند عمیقی با میراث سوفیا که عمدتاً ایرانی الاصل است ایجاد کرده است، او حتی نام شعر و به زبان ایرانی را برای خود «مهیار داماشچی» که از شاعری اسرارآمیز ایرانی سرچشمه می گیرد، برگزید و سالک مهیار دلمی، متولد دیلم. ، گیلان زاده; اما بارها سفر کرد و در بغداد زندگی کرد و در اشعار خود به ایرانی بودن خود می بالید.

مهیار دیلمی شاعری بزرگ است و اعراب او را از بزرگ ترین شاعران ادب خود می دانند. مضامین اشعار او علاوه بر مداحی و غزلیات، مسائل کلامی شیعه را در بر می گیرد. دیوان او چندین بار در چهار جلد تجدید چاپ شد.
مهیار در دوره عباسیان شاعر و شخصیت شعوبی بود و از شمال ایران آمد و به آیین زرتشتی مشرف شد و سپس شوبی شد و عطش دانش او را به شهر کشاند و سرانجام در بغداد اقامت گزید. مهیار دیلمی در بغداد درگذشت. 428 م.
آدونیس به دنبال «نافرمانی» است و افرادی با چنین شخصیتی کسانی هستند که اشعار یاغیان «حلاج»، «مهیار»، «زاریاب»، «نفری» و غیره را که همگی ایرانی الاصل و دارای منابع هستند، دوست دارند. تصوف مانند دکتر نصرالله پورجوادی از بنیانگذاران ایرانی هستند.

او در شعر «رثای حلاج» که از شاعری ایرانی و سالک حلاج به عاریت گرفته شده، می گوید:

قلم سبز تو!
برس در رگ هایش.
شعله های آتش
تاریخ ما، احیای قریب الوقوع ما.
و مرگ ما را تعیین می کند.
زمان مورد نظر در دستان شماست
خواب
و آتش در چشمانت
بسیار گسترده است.
که در سراسر آسمان امتداد دارد؛
برای نوادگان دور
همراه با کر و مرگ و یخبندان
چیزی در این سرزمین باقی نمانده است.
جز تو و حضورت
اشعار راز و ریشه

«مهیار» شخصیتی تاریخی است که آدونیس با بازآفرینی و بخشیدن جنبه اسطوره ای به او نمادی برای خود ساخت. مهیار نماد شورش علیه شورشیان است.

آدونیس خود را برادر مهیار می‌داند، از این رو خود را «مهیار دمشقی» می‌نامد و مهم‌ترین آثارش به نام او «آوازهای مهیار دمشقی» و مهیار دمشقی از دمشق نام‌گذاری شده است. او در شعری می گوید:

مهیار پادشاه و خیال پرداز بود.
یک بنای تاریخی با باغ آتش دارد.
امروز این کلمه به صدای مرده خود می بالد.
شاه مهاراج در هواست
و در سرزمین اسرار او سلطنت می کند!

کاربرد و کاربرد نمادها و نشان ها در شعر آدونیس به گونه ای است که شعر او با پیچیدگی، کندی و خشکی خاصی همراه است.
نمادگرایی یکی از علایق اوست.بسیاری از آثار آدونیس زمینه ای نمادین دارند و بدون در نظر گرفتن آن درک معنای این شعر بسیار مشکل است.
در ارتباط با این علاقه باید گفت که به نظر می رسد این محقق دو دلیل عمده داشته باشد: اول وضعیت پیچیده جامعه عرب و دوم آشنایی با ادبیات معاصر غرب و گرایش به این حوزه.
البته سبک ادبی زمان او نیز در این زمینه تأثیرگذار بود و شاعران لبنانی در دهه 1930 متمایل به رازآلود بودن بودند و آدونیس نیز تحت تأثیر این فضا بود.
آدونیس نیز مانند دیگر شاعران عرب از وضعیت اعراب ناراضی بود و آن را سرشار از جهل، شکست و شکست می دانست.

آثار او به ویژه چکامه هایش سرشار از اسطوره، رمز و راز و نماد است. ققنوس، سیزیف، ایشتار، کیمیا، اورفئوس، تموز، مهیار، حلاج، حسین (ع)، نفری و زریاب نمادهای محبوب او هستند.

ققنوس یا به قول خودش «ققنوس» یکی از پرکاربردترین نمادها در شعر اوست. این نماد گاه نماد خود اوست، گاه نماد کشوری خفته عربی و برخاستن دوباره از خاکستر، گاه نماد شخصیتی چون “حلاج” صوفی و ​​شاعر ایرانی است که در فارس متولد شده و به دار آویخته شده است. بغداد، صلیب خود را برداشت.

اعتقاد آدونیس به شعر، ساخته های او را به اثر تبدیل کرد. به گفته وی شعر وجدان و مکاشفه است و نباید مفهومی از پیش تعیین شده را منتقل کند. در زبان عربی اشعار او دشوار و گاهی نادر است. رؤیا در تصوف و عرفان جایگاه ویژه ای دارد. ایده ها و رویاهای آدونیس با گرایش های فلسفی و تأملات فکری همراه است و کتاب های تصوف و سوررئالیسم تلاشی برای نشان دادن این مفهوم جدید است. رویاها موضوع اصلی نقد ادبی هستند و در سوررئالیسم جایگاه ویژه ای دارند و در صوفیه شاهد کشف دنیایی جدید از طریق رویا هستیم.
درباره این شاعر فرزانه بحث بسیار است. در پایان این مقاله بخشی از شعر او را در مورد ایران بخوانید:

آسمان تغییر دمیده و شورشیان پراکنده شده اند.
چگونه عشق خود را به ایران نشان دهم؟
و آنچه در نفس من است
این کلمه را نمی توان گفت.
ترانه ای برای ایران خواهم خواند
تا اینکه رویای من تبدیل به طوفان شد
قدم زدن در اطراف ساحل
از صمیم قلب صحبت خواهم کرد
این سرزمین عرب من است
رعد و برق نور تولید می کند
و آتش
شرق جدیدی ترسیم می کند.
و راه های جدید را ببینید.
ایرانیان به شرق می آیند
آنها یک پیام جدید دارند!

انتهای پیام/

دکمه بازگشت به بالا